ویژگی های ظاهری نژاد آریایی

نژاد شناسی را با نژاد پرستی اشتباه نگیریم

ویژگی های ظاهری نژاد آریایی

نژاد شناسی را با نژاد پرستی اشتباه نگیریم

بدور از آغوش ایران بانو 40



به دور از آغوش ایران بانو(بخش چهارم)

=============================================

تبار و نژاد مردم شمال رود ارس


سوزناک ترین و غمناک ترین لحظه های تاریخ قاجار جدایی مناطق شمالی رود ارس در عهدنامه های دوگانه گلستان و ترکمنچای بوده است که ضعف نظامی حکومت قاجار و بی عرضگی و بد شانسی این حکومت و البته  قدرت نظامی فوق العاده  روسیه تزاری ملعون تمام جانفشانی های مردم نواحی شمالی و جنوبی رود ارس را بیهوده نمود.هنوز هم صدای جیغ نوزادان آرانی که توسط سربازان روس در آب جوش ریخته شدند تا والدینشان دست از ایراندوستی و مخالفت بردارند در کرانه رود ارس طنین انداز است


یاددان چیخماز ایرانیمیز
==========================
زمانی که زنگ سقوط  اتحاد شیطانی شوروی به صدا در آمد مردم نواحی شمالی رود ارس  در تاریخ ۱۰ دی ماه ۱۳۶۸ (۳۱ دسامبر ۱۹۸۹) در یک اقدامی غرور انگیز در کنار رود ارس در منطقه پلدشت، جلفا و… در حاشیه مرزها تجمع کرده  و در برابر مرزبانان روسی به اعتراض برخاسته و با کندن موانع مرزی و سیم خاردارها، خواستار پیوستن نخجوان به ایران و الغای معاهده های ننگین گلستان و ترکمانچای شدند.

صدها تن از اهالی با عبور از موانع مرزی و پشت سر نهادن مرزیانان روس به خاک میهن مادری خود وارد شده و از سوی مرزنشینان ایرانی مورد استقبال قرار گرفتند.



آران سرزمین یاران
======================


آران نام سرزمین پهناوری بوده است که امروزه جمهوری آذربایجان نامیده می‌شود(البته به غیر از مناطق ارمنی نشین جمهوری آذربایجان که به زور از ارمنستان جدا شده و به آذربایجان الحاق گردیده است)که در نبردی نابرابر بین سپاه ایران و ارتش قدرت مند روسیه از ایران جدا شد. ابن حوقل جغرافی‌دان مسلمان که خود به آران سفر کرده، آن را آرانین نامیده است و از شهر هایی چون بردعه، الباب (دربند) و تفلیس به عنوان بزرگترین شهرهای آران نام برده و شهرهای بیلقان، بردیج، شماخیه (شماخی)، شروان، لایجان، شابران، قبله، متکی (نوخای کنونی)، شمکور (شاه خور کنونی)، جنزه (گنجه) و چند شهر کوچک دیگر را متعلق به آران دانسته است.جغرافی نگاران و مورخان رومی ویونانی قرنهای قبل از میلاد آنجا را آلبانیا یا آربانیا خوانده اند. این ناحیه که در برخی نوشته ها به شکل «آلان» ضبط شده در زبان گرجی «رانی» و سریانی «ارن» و بعدها در زبان عربی به صورت «الران» تلفظ میشده است.


اران1.PNG


این سرزمین به گواه مورخان دیگری چون ابن فقیه مؤلف البلدان (اواخر سده سوم) و استخری مؤلف مسالک و الممالک (از محققان نیمه اول سده چهارم هجری) شمس الدین مقدسی بشاری در « احسن التقاسیم فی معرفه الاقالیم » (در نیمه دوم سده چهارم) یاقوت در معجم البلدان اران نام داشته است و به کار بردن آذربایجان برای آن کامل اشتباه است


10.-Azerbaijanis.jpg



در قرن 6 میلادی خاندان مهرگان از نجبای ایران با عنوان ایرانشاه بر آران حکومت داشته اند و در آن زمان اران از شروان جدا بوده است. در خلافت عثمان٬ این سرزمین بدست اعراب افتاد در سده چهارم مرکز آن بردعه بوده ٬ در حوالی سال 332 هـ.ق شروان و در بند ضمیمه آن بوده ولی بعدها شروان از آران جدا گردیده و پایتخت آن به گنجه انتقال یافته است.


جمهوری جعلی  آذربایجان؟؟؟

==========================


تا قبل از روی کار امدن رهبران طماع شوروی و دست درازی به آران این سرزمین جمهوری اذربایجان خوانده نمی‌شد و کلمه آذربایجان تنها در مورد آذربایجان ایران به کار برده می‌شد ولی شوروی با یک اقدام زیرکانه و انتخاب این نام به جایگزین نام اصلیش یعنی آران شد تا با این طریق بر سرزمین آذربایجان ایران دست درازی کند و این کار را بعد از اشغال ایران در جنگ جهانی دوم انجام داد و نیروهای خود را از آذربایجان ایران خارج نکرد که با هوشیاری ایرانیان این اقدام با شکست شوروی  و تجزیه طلبان داخلی به پایان رسید.رهبران روسیه و پس از آن شوروی همیشه در اقداماتی ایرانستیزانه سعی در پاک کردن هویت ایران از این سرزمین را داشتند اما هرگز موفق به چنین کاری نشدند


تبار و نژاد مردم آران
=======================


همانطور که گفته شد نام واقعی این سرزمی آران - آلان یا البانی بوده است که این نام خود گویایی حضور اقوام آریایی نژاد سکایی و ایرانی تبار سرمتی است. احمد کسروی نیز  از مقایسه این نامها دریافته است که بومیان نخستین آنجا «آۀ» یا «آر» نام داشته اند.بر کسی پوشیده نیست که تمام اقوام آریایی از کلمه آر برای نامیدن خود استفاده میکردند(اریا-آریان-ایران-ارمن-ایتالیا)

با توجه به شرایط جغرافیایی آران کاملا مشخص است که در  این سرزمین باید مادها در اکثریت باشند  به خصوص که بخش بزرگی از سرزمین تالش در مرزهای سیاسی آران قرار دارد و به احتمال زیاد از این ناحیه در سراسر آران پراکنده شدند. به تصاویر زیر  دقت کنید


lhnih azarbayjan.PNG


اما رد پای پارسها را هم میتوان در تمام شهر های این سرزمین آریایی دید با توجه به کم بودن تعداد پارسیان نصبت به مادها میتوان پی برد که پارسها بودمین این سرزمین نبودند


pars azarbayjan.PNG


اما همانند مردم ترک زبان ایران حضور ترکان مهاجر را در چهره بعضی از مردم آن میتوان دید.ترکان مهاجر مدتی بسیار طولانی این سرزمین را تحت استیلای خود داشتند و اقوام ترک تبار زیادی را به این دیار کوچاندند


http://8pic.ir/images/u6bxkxu186kcxorallos.png

bakoo.PNG


با توجه به نزدیکی این سرزمین به سرزمین اسلاو ها و امکان مهاجرت آنها به آران میتوان چهره های دورگه آریایی-بالتیکی را در بین مردم این خطه دید تصویر زیر دو هنرمند آرانی که در زمان رضا شاه به ایران مهاجرت کردند را نشان میدهد.به چهره های دورگه آنها دقت کنید(از راست به چپ عبدالله بوتیمار و کنعان کیانی)


عبدالله بو تیمار.jpgکنعان-کیانی.jpg


 همچنین حضور چهره های دورگه سامی-آریایی حاکی از  مهاجرت قبایلی از تازیان پس از  تسلط  اعراب مسلمان به این سرزمین است به تصاویر زیر که  دورگه های سامیان آران را نشان میدهد دقت کنید 


http://8pic.ir/images/zi7i15cj63k3tdl8tj55.png


فرهنگ ایرانی در سرزمین آران

===========================


بزرگترین و باشکوه‌ترین جشن مردم  اران  جشن نوروز  میباشد و نکته جالب آن تقویم برگزاری این جشن است که  همانند ایران بر اساس تاریخ شمسی جشن گرفته و همانند ایران از 29 اسفند تا 4 فروردین (20 مارس تا 24 مارس) تعطیل  است اما معمولاً دولت چند روز به این تعطیلات اضافه می‌کند. در تصاویر زیر نوروز  را در جمهوری آذربایجان نشان میدهد

azarbayjan.PNG


با دیدن بازارهای هفتگی آران و زنان دست فروش با چهره های فقیرانه اما خونگرم آن  بلافاصله یاد بازارهای هفتگی شمال ایران می افتیم.


http://8pic.ir/images/210fbucc95pslirtvcqz.png


همچنین با دیدن پیرمردهایی که روی نیمکت  کنار خیابان نشسته اند و بازی کودکان خردسال در کوچه و بازار و زنان قالی باف این سرزمین صفا و صمیمیت و خونگرمی مردم آران که از اجداد ایرانی خود به ارث برده اند را میتوان احساس کرد 



azaerree.PNG


فرهنگ ایرانی را فقط در جشن نوروز و بازار و صمیمیت مردم  نمیتوان دید بلکه در عزاداری امام سوم شیعیان هم میتوان فرهنگ عزاداری از نوع ایرانی آن را احساس کرد برای مثال مردم باکو در یکی از مناطق شناخته شده این شهر به نام پاپانین به تقلید از عزاداری های مردم آذربایجان ایران مراسم عزاداری باشکوهی بر پا کردند تصاویر زیر همین عزاداری را نشان میدهد.


http://8pic.ir/images/xv0w9xamp0mvmq0j2m8l.png



نظامی و  خاقانی
===============

نظامی گنجوی سراینده معروف پنج گنج که شامل  منظومه خسرو و شیرن و هفت پیکر(داستان شاهی بهرام گور) و ... میباشد را کسی نیست که نشناسد و همانطور که از اسمش پیداست این شاعر ساکن گنجه بوده است.تجزیه طلبان و وطن فروشان پانترک با نصبت دادن اشعار جعلی به او همیشه سعی داشته اند که او را ترک تبار جلوه بدهند اما برای اثبات ایرانی بودن و عشق این شاعر به میهنش ایران همین بیت شعر کافیست


همه عالم تن است ایران دل      نیست گوینده زین قیاس خجل


البته سرزمین آران شاعران زیادی داشته است که یکی دیگر از شاعران نامی این سرزمین میتوان به خاقانی شروانی سراینده قصیده معروف ایوان مداین اشاره کرد با خواندن منظومه اشعار او پی به علاقه  و ارتباط مردم آران به خراسان را در میابیم خود خاقانی بارها بارها از علاقه خود به خراسان و سفر به ان دیار سخن رانده است دیدن چهره های ماد تباران در بین مردم خراسان حاکی از مهاجرت ها فراوان مردم آران به خراسان میباشد


kzhld , ohrhkd.PNG



اشعار شهریار در باره مقاوت مردم آران

==================================


 همانطور که در ابتدای این فرسته اشاره شد سرزمین آران هرگز بدون مقامت تسلیم روسیه نشد و غرور ایرانی را در عدم تمکین روسیه و پس از ان شوروی را در اشعار زیبا و غم انگیز شهریار میتوان دید.شهریار شاعر نامی آذرآبادگان در مورد این مقاومت نابرابرانه اشعاری سروده است که اشک از چشمان ملی گرایان سرازیر میکند.این شاعر اشعار ترکی اذری فراوانی در مورد جدایی اران سروده است و که معروف ترین آنها اشعاری به نام قفقازیه که به  ترکی آذری سروده شده است میباشد اما در این بخش به شعرهای فارسی او به ویژه در مثنوی «افسانه شب» بخش «شبیخون»،میپردازیم.که این شاعر غیور اذری با تصویرآفرینی فوق‌العاده قوی، هجوم لشکر روس و دفاع مردم آران را از خاک ایران به نمایش می‌گذارد، به گونه‌ای که آدمی خیال می کند شهریار درست در شب حمله روس به ایران در صحنه حاضر بوده، و آن نبردها را به چشم دیده است.

شهریار با اشاره مستقیم به حملات روس که طی آن ایلات آران، با سلاح سنگ و چوب و بیل و کلنگ در مقابل سپاه تا بن دندان مسلح روس دفاع می‌کنند؛ که درباره از نقش قهرمانانه زنان آرانی در مبارزه با دشمنان روس چنین سخن می‌گوید:


دیده آن سیل شبیخـون سپاه        چـون بلایی که ببـارد ناگـاه

بی‌سـلاحی ز هنــر داشـته بـاز     دسـت ایلات رشید قفقــاز
فـوج قــزاق بـه فــرمان تـزار         رو نهــاده اسـت بـرای تـاتـار
ایل بی‌اسلحـه شــایان دریغ         تن‌به‌تن جنگد و با خنجر و تیغ
آن هجومش همه با توپ‌وتفنگ      وین دفاعش همه با بیل ‌وکلنگ
شیرزن‌ها چـو گـوزن گسـتاخ         که دل شیر بدرد بـا شـاخ
بیل بر دوش به پشت شوهـر         سنـﺔ عـاج بــدو کرده سپــر
دختــران زلف‌ پریشــان از باد         چون غزالان که رمنـد از صیاد
متــواری همـه در کوه و کمــر        سنگ بارنــد عــدو را بر ســر
مادری نعــش پســر در آغوش      چنگ در رخ زده‌و رفته ز هوش
دختــری ســر به بـر نامـزدش       همسـری کرده به خواب ابدش


و سرانجام قفقاز به شیری خوابیده و روس به گرگی درنده شبیه می‌شود که بر اثر سهل‌انگاری و خواب بی‌موقع چوپان بی‌عرضه (شاهان قاجار)، شیر، اسیر گرگ می‌شود و قفقاز این چنین از خاک ایران جدا می‌گردد:


گـله گـرگ به مکر و تزویر              شیر خوابیده کنـد غافلگیر
گـویی آنهـا که فـرا می‌رفتنــد       گـاه برگشتــه چنین می‌گفتنـد:
الـوداع ای افــق روشــن و بـاز      شهــره گهـــواره گیتــی قفقــاز
ای که تا بازپسین تیر و تفنـگ        بــود بـا دشمـن ایرانت جنـگ
تـا دلیران تـو در خـون نتپید            پـای دشمن بـه دیارت نرسید
چـونـی ای کشــور آزاده اسیر       چونی ای شیر ژیان در زنجیر!


و آخرین مقاومت  های مردم آران در عدم تمکین تسلط روسیه با ریختن کودکان در آبجوش و شیون زنان آرانی به پایان میرسد و آران مظلومانه به چنگ دژخیمان تزاری اسیر میشود
ایران گرایی و تمایل به وصال آران فقط به شاعران داخلی همچون شهریار ختم نمیشود بلکه شاعران جمهوری جعلی آذربایجان هم اشعاری در این زمینه سروده اند نمونه یکی از این شاعران عبدل جعفر اف شاماخی هموطن آرانی  شعر زیبا و غرورانگیزی را برای وطن مادری اش ایران عزیز سروده است.

ایکی یوز ایل بوندان قاباق        امضالاندی مقاوله
منله ایران آراسینا                    دوشدو بؤیوک بیر فاصله
ایکی یوز ایل قان آغلادیق        تبریز ، تهران ... دییه دییه
اؤلدو گئتدی آتام - بابام            « ایران ، ایران » دییه ، دییه
ایران منیم آتا یوردوم                ایران منیم وطنیم دیر
آتام اؤلنده ده دئدی                  ایران منیم مسکنیم دیر
آتام اولنده ، چاغیردی               منه بیر یادگار وئردی
گؤزل بیر ایران بایراغی             شرفله افتخار وئردی
دئدی : بالا ، بو بایراغی            منه ده وئرمیشدی آتام
ایندی سن ساخلا بایراغی       من گئدیرم حاقّا چاتام
گله جک وار ، بیر گون گلر         باکی قوووشار ایرانا
منیم سالامیمی یئتیر               تبریز ، تهران ، خوراسانا
گره ک تاریخده دفن اولسون     ترکمن چای یا گولوستان ...
جان وئره رکن آتام دئدی :         وطنیمیز ... ایران ... ایران ...
سونرا ایران بایراغینی              اؤپدو ، یومولدو گؤزلری
آتش ساچدی اوره ییمه            اونون یانیق لی سؤزلری ...
ترجمه:
دویست سال پیش عهدنامه امضا شد و میان من و ایران فاصله افتاد .
دویست سال در حسرت تبریز و تهران خون گریستیم و پدرو پدر بزرگم ، در هوای ایران زیستند و درگذشتند
ایران ، سرزمین پدری و وطن من است . پدر در لحظة مرگ هم گفت ایران ماوای من است .
پدرم در لحظات مرگ ، صدایم کرد و یادگاری به من سپرد .
این یادگار چیزی جز پرچم ایران نبود . پدرم شرف و افتخار به من سپرد .
پدرم گفت : « فرزند ! این پرچم را پدرم به من سپرده بود ، اکنون این را به تو می سپارم ، زیرا هنگام آن رسیده که به حق بپیوندم »
« روزی فرا خواهد رسید که باکو به ایران خواهد پیوست . اگر آن روز را دیدی ، سلام مرا به تبریز و تهران و خراسان برسان »
« عهدنامه های گلستان و ترکمانچای باید در تاریخ دفن شود »
پدرم در حالی که واژه های « وطن ... ایران .. ایران » بر لبانش بود ، جان می داد .
پدرم پرچم ایران را بوسید . آنگاه چشمانش برای همیشه فرو خفت .. در حالی که سخنان سوزناکش ، دلم را شعله ور کرده بود . ما را بیش از 200 سال در انتضار وصل خود ناکام میگزارد
 دیگر انتظار به سر اماده است و به زودی آران در آغوش گرم ایرانشهر خواهد خزید و شکوه باستانی خود را بدست خواهد آورد.باز خواهی گشت ای آران زیبا