پاسخ به سوالات حامد زمانی
=============================
در مورد کوروش هخامنشی
چندی است که سوالات بی سرو ته از طرف تجزیه طلبان مطرح میشود که با پاسخ های منطقی از طرف ملی گرا ها پایان میابد اما خبر عجیب این روزها که همه را شوکه کرده است طرح این سوالات از طرح خواننده معروف این سالها به نام حامد زمانی است . سایت شفاف نیوز آورده است که حامد زمانی در کانال تلگرام خود این سوالات را مطرح کرده است
ما در این پست قصد داریم که پاسخ خای منطقی و محترمانه به سوالات ایشان دهیم
1- ﭼﺮﺍ ﺭﻭﺯ ﺟﻬﺎﻧﯽ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺩﺭ ﻫﯿﭻ ﯾﮏ ﺍﺯ ﺗﻘﻮﯾﻢ ﻫﺎﯼ ﺳﺎﺯﻣﺎﻥ ﻣﻠﻞ ﺛﺒﺖ ﻧﺸﺪﻩ ﻭ ﻣﺮﺩﻡ ﺟﻬﺎﻥ، ﺭﻭﺯ ﺟﻬﺎﻧﯽ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺭﺍ ﻧﻤﯿﺸﻨﺎﺳﻦ؟؟؟
درباره
ثبت روز کوروش در تقویم سازمان ملل باید یک دولت درخواست دهد. بر اساس یک
سند باستانی که «رویدادنامه نبونئید» نام گرفته است، روز سوم ماه Arahsamna
بابلی، کوروش بزرگ پس از ورود به شهر، با استقبال با شکوه مردم روبرو شد
(رویدادنامه نبونئید، ستون ۳، بند ۱۸ و ۱۹). این روز مصادف با ۲۹ اکتبر سال
۵۳۹ پیش از میلاد میباشد و ۲۹ اکتبر برابر هفتم آبان شمسی است. بنابراین
به عنوان روز بزرگداشت کوروش مطرح شد و از آن پس با استقبال ایران دوستان و
دوستداران کوروش بزرگ همراه بود. به طوری که هر سال، هفتم آبان به یاد
کوروش گرامی داشته میشود. اما طبیعی است که باید یکی از دولت ها درخواست
رسمی دهد تا این روز به نام آن کشور ثبت شود. متأسفانه دولت و حکومت ایران
اقدام جدی حتی برای ثبت ملی این روز نکرده است. البته برای گرامیداشت این
روز ارزشمند نیاز به ثبت یا از این دست موارد نیست. مگر تا قبل از ثبت
نوروز در تقویم های جهانی، ما نوروز را جشن نمی گرفتیم؟!
=====================================
برای ثبت روز کوروش باید یک دولت درخواست دهد
خردگان پایگاه پژوهش و گسترش فرهنگ و تاریخ ایران زمین - خواهشمند است
چنانچه قصد رونوشت از این نوشتار را دارید، بنمایه و نویسنده آن را یاد
کنید www.kheradgan.ir
--------------------------------------------------------
---------------------------------------------------------- لینک نوشته
اصلی :
http://kheradgan.ir/%d8%a7%d8%b3%d8%aa%d8%a7%d8%af%d8%a7%d9%86-%d8%aa%d8%ad%d8%b1%db%8c%d9%81/
/
2-ﺍﮔﺮ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﯾﮑﺘﺎﭘﺮﺳﺖ ﺑﻮﺩ، ﭼﺮﺍ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺩﺭﻣﻨﺸﻮﺭ ﺣﻘﻮﻕ ﺑﺸﺮ ﮐﻪ ﻫﻤﻪ ﻣﻨﺴﻮﺏ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻣﯿﺪﻭﻧﻦ، ﺑﺎﺭﻫﺎ ﻭ ﺑﺎﺭﻫﺎ " ﻣﺮﺩﻭﮎ" ﺑﺖ ﺑﺰﺭﮒ ﺑﺎﺑﻞﺭﻭ ﺳﺘﺎﯾﺶ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﻣﯿﮕﻮﯾﺪ ﺑﺎ ﯾﺎﺭﯼ ﺍﻭ ﺑﺎﺑﻞ ﺭﺍ ﻓﺘﺢ ﮐﺮﺩﻩ ؟
یکی از جنبه های شخصیت بزرگ کوروش احترام به عقاید سرزمین های تحت سلطه اونم از نوع مدرن امروزی ان هست و احترام به عقاید یک جامعه دلیل بر هم سو بودن اعتقادی با انها نیست. کوروش بارها و بارها خود را یکتاپرست معرفی کرده است
آزادی دینی و اجتماعی که بسیاری فکر می کنند مربوط به بعد از انقلاب فرانسه است در حالی که در ایران زمان هخامنشیان شاهد هستیم و در مدت دویست سال از حکومت این سلسله مردم در قلمرو و پادشاهی هخامنشی نسبت به مردم هم عصر خود با آسایش و رفاه آزدی بسیار زیادتر و غیرقابل قیاس زیسته اند
غرض ورزان تاریخ ایران برای اینکه کورش را بت پرست جلوه دهند همیشه از مردوک و پرستش او یاد میکنند اما هیچگاه به انتهای متن منشور او استناد نمیکنند که کوروش در این اعلامیه و دیکر کتیبههایی که از بجا مانده ضمن تاکید شدید بررفاه و تامین اجتماعی مردم از تمام جهات بر پرستش اهوارمزدا و خداوند بزرگ تاکید می کند و به دستور او در تمامی قلمرو هخامنشیان تمامی پیروان ادیان مختلف در پرستش و عبادت آزاد گردیدند. امری که همه ما به خوبی آگاهیم که حتی امروزه در بعضی از کشورهای دنیا برای پیروان ادیان مختلف آرزویی دست نیافتنی است
همچنین رفتار مشابه دیگر پادشاهان هخامنشی در احترام به ادیان دیگر در عین حال کتیبه هایی به زبان بومی خودشان خیلی چیزها را آشکار می سازد. در این بحث، متون یهودیان و ستایش کوروش در آنها، قابل توجه است چرا که علامه طباطبایی در تفسیر المیزان، با توجه به متون یهودی مینویسد: یهود با آن تعصبی که به مذهب خود دارد هرگز یک مرد مشرک را مسیح پروردگار و هدایت شده او و مؤید به تأیید او و راعی رب نمیخواند پس اگر کوروش بت پرست بوده چطور مورد تکریم یهودیان قرار گرفته است
========================
۳- ﭼﺮﺍ ﺩﺭ ﺗﺎﺭﯾﺦ ﻭ ﺍﺩﺑﯿﺎﺕ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﻧﺎﻣﯽ ﺍﺯ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﻧﯿﺴﺖ؟؟؟ ﺳﻌﺪﯼ ﺣﺎﻓﻆ ﻭ ﺩﯾﮕﺮ ﺷﻌﺮﺍ،ﻧﺎﻣﯽ ﺍﺯ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﮐﺒﯿﺮ ﻧﺒﺮﺩﻥ؟؟؟ ﻣﮕﺮ ﺷﺨﺼﯿﺘﯽ ﻗﺎﺑﻞ ﺳﺘﺎﯾﺶ ﻭ ﺑﺰﺭﮔﯽ ﻧﺒﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ؟!ﭼﺮﺍ ﺣﺘﯽ ﻓﺮﺩﻭﺳﯽ ﮐﻪ ﮐﺘﺎﺑﺶ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﺷﺎﻫﺎﻥ ﺍﺳﺖ، ﻧﺎﻣﯽ ﺍﺯ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﻧﺒﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ؟؟؟ ﻓﺮﺩﻭﺳﯽ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺷﺎﻫﺎﻥ ﻭ ﺣﮑﻮﻣﺘﻬﺎﯾﯽ ﻗﺒﻠﺘﺮ ﺍﺯ ﻫﺨﺎﻣﻨﺸﯿﺎﻥ ﻭ ﺑﻌﺪﺗﺮ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﻧﺎﻡ ﺑﺮﺩﻩ، ﯾﻌﻨﯽ ﻧﻤﯽ ﺩﻭﻧﺴﺘﻪ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﭼﻪ ﮐﺴﯿﻪ؟؟؟
آیا در ادبیات ما نامی از پادشاهانی چون ارد-تیرداد-بلاش امده است و یا نامی از تمدن شهر سوخته و تمدن جیرفت و پادشاهان آنها آمده است؟! مگر آنها تمدن های کوچکی بودند؟ مگر نه اینکه این روزها ثابت شده است که سرچشمه بسیاری از دستاوردهای تمدنی از آن نقاط بوده اند؟تعجب آور است که برخی اسکندر شاهنامه که فردوسی با صراحت میگوید که ایرانی و از تخمه کیانیان است را الکساندر مقدونی می دانند اما کوروش را کیخسرو یا فریدون نمی دانند. این در حالی است که نام «ییم خش ئت» هم نیامده است بلکه به صورت جمشید آمده است! کوروش نامی است که از کتیبه های باستانی -که به زبان باستان نگاشته شدهاند- به دست آمده و نامهایی مانند آن در منابع یونانی و یهودی و… دیده میشود. آثار باستانی درباره کوروش و کتیبه های باستانی در قرن های اخیر یافت شده اند کما اینکه شهر سوخته و جیرفت هم در قرن های اخیر یافت شده اند. با دگرگونی های زبانی نباید توقع داشت که نام این شخص به صورت کوروش در شاهنامه آمده باشد، همانطور که نام ییم خش ئت بدون دگرگونی نیامده است. اما در شاهنامه فردوسی، پادشاهانی وجود دارند که علاوه بر شباهت نام آنها با کوروش، روایت های مربوط به آنها هم با روایت های مربوط به کوروش همخوانی دارد. اینجا جایی است که حافظه جمعی یاد و خاطره کوروش را در دل خود جای داده است. این نکته را یادآور می شویم، که به دلیل تهاجمات گسترده به ایران و از میان رفتن نخبگانی که به صورت رسمی تاریخ نگاری یا رویدادنگاری می کردند، بسیاری از آثار از بین رفت و روایت های شفاهی باقی ماند. روایت های ایرانی و شاهنامه علاوه بر آنکه ارزش ویژهای در ادبیات و زبان فارسی دارند، از نظر اسطورهای هم بسیار مهم هستند. نباید فراموش کنیم که در شاهنامه، ما با اسطورهها سر و کار داریم. به هر حال در بسیاری از منابع دوران اسلامی مانند آثارالباقیه و… که نگارندگان آن احتمالا با یونانی و عبری آشنایی داشتند یا به منابع گمنام و خاصی دسترسی پیدا کردند، نام کوروش را به صورت آشکار آورده اند. جالب آنکه حتی جایی بیرونی صراحتا می نویسد: کوروش که کیخسرو است!.(بیرونی، ابوریحان. آثارالباقیه عن القرون الخالیه. ترجمه اکبر داناسرشت. تهران: کتابخانه خیام. ١٣٨: ص ۱۵۱)
به طور خلاصه کیانیان شاهنامه بیشترین آمیختگی را با مادها و هخامنشیان دارند. کیخسرو که بیشترین آمیختگی را با کوروش دارد نامش در آثار حافظ، سعدی و فردوسی به صورت آشکار آمده است
----------------------------------------------------* ﺍﮔﺮ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺩﺭ ﺑﯿﻦ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﻫﺎ ﺷﺨﺼﯿﺖ ﻣﻌﺮﻭﻑ ﻭ ﺑﺰﺭﮒ ﻭ ﺑﺎ ﻋﻈﻤﺘﯽ ﺑﻮﺩﻩ، ﺩﺭ ﺗﻤﺎﻡ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺷﺨﺼﯽ ﺭﺍ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﻨﯿﺪ ﮐﻪ ﻧﺎﻡ ﭘﺪﺭ ﺑﺰﺭﮒ ﯾﺎ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺍﺟﺪﺍﺩﺵ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺑﺎﺷﻪ!
نام های ایرانی از زمان صفویه به بعد بر اساس نامهایی بوده که در شاهنامه اورده شده بود مثلا نامهایی چون انوشیروان-فریدون-جمشید-پرویز-که اونها در مقابل اسامی عربی خیلی محدود بوده
اجداد ما از اسامی همچون ارشک-تیرداد- ارد-بلاش-بردیا- کامبیز هم استفاده نکردند اما نمیتوان گفت که که شاهانی با این اسامی وجود خارجی نداشته اند
-----------------------------------------------------------
* ﺗﺎ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﻣﺤﻤﺪ ﺭﺿﺎ ﭘﻬﻠﻮﯼ،ﺍﺳﻢ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺷﻨﺎﺧﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﻧﯿﺴﺖ ﻭ ﺷﺨﺼﻴﺖ ﻛﻮﺭﺵ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﺍﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻳﺮﺍﻧﻴﺎﻥ ﻧﺎﺷﻨﺎﺧﺘﻪ ﺑﻮﺩﻩ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﻧﺎﻡ ﺭﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﭘﺴﺮﺍﻧﺸﻮﻥ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﻧﺒﻮﺩﻩ! نام کوروش در دوران قاجار نه برای مردم عادی اما برای کسانی که اهل علم و مطالعه بودند کاملا شناخته شده بود در زیر به یک مورد از اشارات به این پادشاه در زمان قاجار می پردازیم -حسینقلی میرزا سالور عمادالسلطنه از دیوانسالاران دوره قاجار بوده است که ترجمه او از کتاب آناباسیس گزنفون با نام «بازگشت ده هزار یونانی»، یکی از ماندگارترین ترجمههای متون فرنگی به پارسی است. وی در این کتاب علاوه بر ترجمه توضیحاتی درباره اغراقهای مورخان یونانی داده است. اما نکته مهم این است که در نوشته های او احترام ویژه به کوروش بزرگ دیده میشود و همواره از این پادشاه بزرگ به نیکی یاد میشود. توضیحات عمادالسلطنه سالور خواننده را قانع میکند که دانش آموختگان عصر قاجار به خوبی از جزئیات تاریخ ایران در دوره باستان آگاه بودند. عماد السلطنه از کوروش بزرگ با نام سیروس کبیر یاد کرده و صفات نیک او را ستوده است
-------------------------------------------------
* ﺑﺮﺧﻼﻑ ﺳﺎﯾﺮ ﺍﺳﺎﻣﯽ ﭘﺎﺩﺷﺎﻫﺎﻥ ﭘﺎﺭﺳﯽ، ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﺗﻤﺎﻡ ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﻭ ﺑﺴﺘﮕﺎﻧﺘﻮﻥ ﺑﮕﺮﺩﯾﺪ ﻭ ﺷﺨﺼﯽ ﺭﺍ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﻨﯿﺪ ﮐﻪ ﻧﺎﻡ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺍﺟﺪﺍﺩﺵ، ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺑﺎﺷﻪ؟
در این مورد در پاسخ به سوالات قبلی توضیح کامل داده شده اما برای تفهیم بهتر مثالی دیگر می زنیم.مثلا اسامی دیگری مثل سورنا در بین اجداد دوستان و بستگان و حتی خود سیستانی ها که سورنا به انجا تعلق داشت وجود ندارد اما نمیتوان گفت که سردار فاتح بزرگ اشکانی که بزرگترین شکست بر پیکره رومیان به وجود اورد وجود خارجی نداشته است و یا شاهزاده قدرتمند و شجاع اشکانی پاکور که حتی در شاهنامه هم از او نامی نیست اما رشادت های او در تاریخ اشکانی نقش بسته است
====================
4- ﺁﺛﺎﺭ ﺍﻣﭙﺮﺍﻃﻮﺭﯼ ﺭﻭﻡ ﺩﺭ ﺳﺮﺍﺳﺮ ﺍﺭﻭﭘﺎ،ﺩﺭ ﺗﻤﺎﻣﯽ ﺟﺰیره های ﻣﺪﯾﺘﺮﺍﻧﻪ، ﺩﺭ ﺷﻤﺎﻝ ﺁﻓﺮﯾﻘﺎ، ﺩﺭ ﻣﺼﺮ ﻭ ﺧﺎﻭﺭ ﻣﯿﺎﻧﻪ ﻭ ﺗﺮﮐﯿﻪ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﻩ ﻭ ﺛﺎﺑﺖ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﮐﻪ ﺭﻭﻡ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﺍﻣﭙﺮﺍﻃﻮﺭ ﺑﺮﺗﺮ ﺟﻬﺎﻥ ﺑﻮﺩﻩ،ﺍﻣﺎ ﺁﺛﺎﺭ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﮐﺒﯿﺮ، ﮐﻪ ﻃﺮﻓﺪﺍﺭﺍﻧﺶ ﻣﺪﻋﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺁﺳﯿﺎ ﻭ ﺁﻓﺮﯾﻘﺎﺯﯾﺮ ﻓﺮﻣﺎﻧﺶ ﺑﻮﺩﻩ،ﺩﺭ ﻫﯿﭻ ﺳﺮﺯﻣﯿﻨﯽ ﻭﺟﻮﺩ ﻧﺪﺍﺭﻩﺟﺰ ﺗﺨﺖ ﺟﻤﺸﯿﺪﺍﯾﺮﺍﻧﻤﻮﻥ!!!
ﺣﺘﯽ ﺧﺮﺍﺑﻪ ﺍﯼ،ﺳﺘﻮﻧﯽ،ﭼﯿﺰﯼ ﮐﻪ ﺛﺎﺑﺖ ﮐﻨﻪ ﺍﯾﻦ ﺑﻨﺎ ﻣﺎﻝ ﺩﻭﺭﻩ ﮐﻮﺭﻭﺷﻪ!ﭼﻄﻮﺭ ﻣﯿﺸﻪ ﺷﺨﺼﯿﺘﯽ ﺍﯾﻨﻘﺪﺭ ﺍﻣﭙﺮﺍﻃﻮﺭیش ﺑﺰﺭﮒ ﺑﺎﺷﻪ، ﻭﻟﯽ ﺍﺯ ﺗﻤﺪﻧﺶ ﻫﯿﭻ ﺍﺛﺮﯼ ﺩﺭ ﻣﺴﺘﻌﻤﺮﺍﺗﺶﻧﺒﺎﺷﻪ؟؟؟
نکته اول اینکه تخت جمشید به دستور داریوش هخامنشی ساخته شد نه کوروش و دوم اینکه مقایسه یک امپراتوری که چند قرن دوام آورده است با یک فرمانروا که حداکثر 30 سال شاه شاهان بوده است، اشتباه می باشد. می دانیم که آثار بسیاری از شاهنشاهی هخامنشی در سر تا سر جهان به دست آمده است. آثار از کوروش هم فقط در تخت جمشید نیست. در بابل آثار قابل توجهی از کوروش بدست آمده است. همچنین هخامنشیان بسیار کهن تر از رومیان هستند
همچنین اثار هخامنشیان را در جای جای گستره امپراطوری انها میتوان دید
-شناسایی متن منشور کورش روی استخوانهای فسیل اسب در چین
-پرستشگاه هیبیس در مصر
-کتیبه های هخامنشی به خط هیروگلیف از وادی حمامات مصر
-کتیبه های آرامگاهی هخامنشی و پاپیروس هایی به خط آرامی از جزیره الفانتین مصر
- سنگ یادبودهای داریوش در کنار کانال سوئز در مصر
-اتشکده هخامنشی در بلمبت پاکستان
-سفال های دوران هخامنشی کشفایات 1966 میلادی در بلمبت پاکستان
-اثار تمدن هخامنشیان در شهر ماردین در جنوب شرقی ترکیه
-ارامگاه ساتراب(شهربان) هخامنشی در شهر ازمیر ترکیه
-نقش بر جسته های شهر باستانی خانتوس پایتخت لیکیه در ترکیه امروزی
تنها بخشی از اثار به جا مانده از هخامنشیان است
نکته ای که در اخر این سوال مطرح شد استفاده از واژه مستعمرات بوده است که مفهومی شبیه به آن در نظامی که رومیان به کار می بردند وجود داشت. اما هخامنشیان ضمن احترام به هنر های اقوام و ملل گوناگون حتی از هنر آنها بهره می برند که آن را در تخت جمشید به صورت آشکار می بینیم. یعنی به دنبال تحمیل دستاوردهای فرهنگی خود نبودند. شاید سیاست هخامنشیان به این صورت بود که با این کار اقوام و ملل را به هم نزدیک کنند و راحت تر به فرمانروایی بپردازند. بنابراین بسیاری از دستاوردهای بومی مردمان در زمان کوروش باقی ماند و ما نباید توقع یک تحول عظیم در دوره کوروش را داشته باشیم. پس اصلا مقایسه روم و هخامنشیان کار درستی نیست.
خردگان
پایگاه پژوهش و گسترش فرهنگ و تاریخ ایران زمین - خواهشمند است چنانچه قصد
رونوشت از این نوشتار را دارید، بنمایه و نویسنده آن را یاد کنید
www.kheradgan.ir
--------------------------------------------------------
---------------------------------------------------------- لینک نوشته
اصلی :
http://kheradgan.ir/%d8%a7%d8%b3%d8%aa%d8%a7%d8%af%d8%a7%d9%86-%d8%aa%d8%ad%d8%b1%db%8c%d9%81/
/
=============================
۵- ﻧﮑﺘﻪ ﺑﻌﺪﯼ ﺍﯾﻨﻪ ﮐﻪ ﻫﺮ ﭼﯽ ﺁﺛﺎﺭ ﻓﺎﺭﺳﯽ ﺍﻻﻥ ﺩﺭ ﺑﺎﺯﺍﺭ ﻫﺴﺖ ﺟﺪﯾﺪﻩ ﻭ ﻣﻨﺒﻌﺸﻮﻥ ﺗﺎﺭیخ ﻫﺮﻭﺩﻭﺕ ﻭ ﻧﻘﻞ ﮔﺰﻧﻔﻮﻥ ﻫﺴﺘﺶ ﮐﻪ ﺧﺎﺭﺟﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﮐﺸﻒ ﻣﻨﺸﻮﺭ ﮐﻮﺭﻭﺵ، ﺗﻐﯿﯿﺮ ﻧﺎﻡ ﺁﺭﺍﻣﮕﺎﻩ ﻣﺎﺩﺭ ﺣﻀﺮﺕ ﺳﻠﯿﻤﺎﻥ (ﻉ) ﺑﻪ ﺁﺭﺍﻣﮕﺎﻩ ﮐﻮﺭﻭﺵ، ﮐﺸﻒ ﻭ ﺗﺮﺟﻤﻪ ﮐﺘﺎﺑﯽ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﺗﺎﺭﯾﺦ ﻫﺮﻭﺩﻭﺕ همه ﺩﺭ ﯾﮏ ﺯﻣﺎﻥ ﺗﻘﺮﯾﺒﺎ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﻭ ﺗﻮﺳﻂ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺍﻧﮕﻠﯿﺴﯽ ﺗﺒﺎﺭ ﺑﻮﺩﻩ!!! ﭼﻄﻮﺭ ﻣﻘﺒﺮﻩ ﺍﯼ ﮐﻪ ﻗﺮﻧﻬﺎ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﻣﺎﺩﺭ ﺣﻀﺮﺕ ﺳﻠﯿﻤﺎﻥ ﻣﻌﺮﻭﻑ ﺑﻮﺩﻩ، ﯾﻬﻮ ﺗﻮﺳﻂ ﮐﺎﺷﻒ ﺍﻧﮕﻠﯿﺴﯽ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﻣﻘﺒﺮﻩ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺍﻋﻼﻡ ﻣﯿﺸﻪ ؟ﺍﻭﻧﻢ ﺩﺭ ﺩﻭﺭﻩ ﭘﻬﻠﻮﯼ !!!! ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺳﺘﺎﻥ ﺷﻨﺎﺳﺎﯼ ﺑﺎﻫﻮﺵ ﻗﺒﻠﺶ ﮐﺠﺎ ﺑﻮﺩﻥ؟؟؟
این همه منابع تاریخی از ملل و اقوام گوناگون، همانند بابلیان، مصریان، یونانیان را انگلیسی ها ساخته اند؟! آثار باستانی در سراسر جهان چطور؟ در ایران (آرامگاه کوروش، پاسارگاد)، عراق (استوانه کوروش، رویدادنامه نبونئید) و… همه و همه ساخته انگلیسی هاست؟!
-در مورد تبدیل شدن مقبره کوروش به مقبره مادر سلیماندو روایت وجود دارد
روایت اول اینکه چون مردم قدیم جمشید را همان سلیمان میدانستند و گمان بردند که شاید مادرش در انجا مدفون باشن به مقبره مادر سلیمان معروف شد
-اما روایت دوم که به نظر می اید درست تر باشه این است که در تاریخ ها اروپایی نقل شده که سلیمان ابی جعفر برادر هارون الرشید خلیفه عباسی وقتی از جانب خلیفه بحکومت آنجا رفته، مادرش که همراه بوده در آن سرزمین درگذشت و مدفون شد از آنوقت معروف به قبر مادر سلیمان گردیده و بطول زمان گمان نمودهاند سلیمان نبی است. و حتی دخیل ها و نذریهای فراوانی بر روی برنه مقبره وجود داشته است
مادر سلیمان یهودی حاکم اروشلییم چرا باید در سرزمین پارس دفن شده باشد
همچنین از سنگ نبشتهایی که برپیشانی آرامگاه کوروش قرار داشته این سخن وی به گوش میرسد که:ای انسان هر که باشی و از هر کجا بیایی زیرا میدانم که خواهی آمد. من کوروش هستم که برای پارسیها این شاهنشاهی پهناور را بنیاد کردهام. بدین مشتی خاک که مرا پوشانده رشک مبر.
=================================
۶- ﺳﻮﺍﻝ ﺩﯾﮕﻪ ﺍﯾﻨﮑﻪ: ﻃﺒﻖ ﺍﻟﻮﺍﺡ ﻫﺨﺎﻣﻨﺸﯽ، ﺍﻭﻧﻬﺎ ﺑﻪ ﻫﺮ ﮐﺎﺭﮔﺮ ﻭ ﺑﺮﺩﻩ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﺍﯼ ﺟﻮ ﻣﯿﺪﺍﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﮐﻪ ﺍﺯ ﮔﺮﺳﻨﮕﯽ ﻧمیرند ﻭ ﻣﯿﺰﺍﻥ ﺁﻥ 15 ﮐﯿﻠﻮ ﺩﺭ ﻣﺎﻩ ﻫﺴﺖ ﯾﻌﻨﯽ ﺭﻭﺯﯼ ﻧﯿﻢ ﮐﯿﻠﻮ.
ﻟﻮﺣﻪﻫﺎﯼ ﻫﺨﺎﻣﻨﺸﯽ ﻧﺸﺎﻥ ﻣﯽﺩﻫﺪ ﮐﻪ ﺩﺳﺘﻤﺰﺩ ﯾﮏ ﺑﺮﺩﻩ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺑﺎ ﺩﺳﺘﻤﺰﺩ ﯾﮏ ﺯﻥ ﯾﻌﻨﯽ ﻣﻌﺎﺩﻝ ﺑﺎ ۱۰ ﮐﯿﻠﻮ ﺟﻮ ﺩﺭ ﻣﺎﻩ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ. ﺩﺭ ﻧﺘﯿﺠﻪ ﻣﯽﺗﻮﺍﻥ ﮔﻔﺖﮐﻪ ﺣﻘﻮﻕ ﺯﻧﺎﻥ ﻫﺨﺎﻣﻨﺸﯽ ﺑﺎ ﺣﻘﻮﻕ ﺑﺮﺩﮔﺎﻥ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ! ﺯﻧﺪﮔﯽ ﯾﮏ ﮐﺎﺭﮔﺮ ﺳﺎﺩﻩ ﺩﺭ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺑﺎﺳﺘﺎﻥ، ﯾﮏ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﭘﺮﺭﻧﺞ ﻭ ﻧﯿﺎﺯ ﺑﻮﺩﻩ. ﭘﺲ ﭼﻄﻮﺭ ﺗﺎﺭﯾﺦ ﺭﻭ ﺗﺤﺮﯾﻒ ﻣﯿﮑﻨﻦ ﻭ ﻃﺮﻓﺪﺍﺭﺍﻥ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺍﺩﻋﺎ ﻣﯿﮑﻨﻦ ﺍﻭﻥ ﺑﻪ ﻫﺮﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ، ﺑﻪ ﺗﻌﺪﺍﺩ ﺍﻓﺮﺍﺩﺵ ﮔﻨﺪﻡﻣﯿﺪﺍﺩﻩ ﺗﺎ ﺣﺪﯼ ﮐﻪ ﻫﻤﻪ ﺩﺍﺭﺍ ﻭ سیر ﺑﻮﺩﻥ؟؟؟ هاید ماری کخ در فصل سوّم از کتابِ از زبان داریوش بحثی جالب در خصوص وضعیتِ دستمزدها در عهد هخامنشی بر پایه الواح تختِ جمشید دارد:مزدِ کارگران عمدتا بصورت جنسی پرداخت میشد و پایه ی اصلی محاسبه ی آن جو، و حداقل مزد یک مرد، ۳۰ دقه (لیتر) جو در ماه بود یعنی روزانه یک دقه. و به جز این ۳۰ لیتر جو در ماه (که حقوق پایه ی حداقل بود)، همه کارگران به عناوین و مناسبتهای گوناگون، اضافه درآمد داشتند مثلا به طور منظم، هر دو ماه یکبار، یک لیتر جو و نیم لیتر شراب یا آب جو برای هر نفر؛ و یک بز یا گوسفند برای هر ۳۰ نفر در ماه داده میشد.به این مقدار،باید دستمزد ویژه ای را که دیوان اداری به نام کمک شاهانه (عبارت از یک لیتر آرد جوی اعلا و یا یک لیتر جوانه ی خشکِ جو در هر سه ماه + شراب ترش) به کارگران میداد، افزود. در میان کمکهای شاهانه گاهی به میوه هم برمیخوریم. برای نمونه شماری از کارگران، ماهانه یک لیتر انجیر و برخی یک-سوم لیتر گردو گرفتهاند. علاوه بر این اضافه پرداخت های همیشگی، پرداختی وجود داشت که به آن پیش کشی میگفتند. مثلاً زائوها ۵ ماهه تمام حقوق ویژهای میگرفتند که برای نوزاد پسر، ماهانه یک کوزه ۱۰ لیتری شراب یا آب جو، ۲۰ لیتر جو، گندم و گاه آرد؛ و برای نوزاد دختر، نصف این مقدار پرداخت میشد. کارگران همچنین برای انجام کارهای سخت، با احتسابِ ضریب سختیِ کار، اضافه دستمزد دریافت میکرده اند. این پرداختها و اضافهپرداختهای مربوطه، فقط شامل کارگران و خدمتکاران ساده ـ بدون مهارت ـ میشد و اگر کسی میتوانست مهارت خود را در کار بالا برد، میزان حقوق بیشتری دریافت میکرد؛ مثلاً در یک لوحه، کارگری ۴۰ لیتر جوی ماهانه (به جای ۳۰ لیترِ نرمال) دریافت کرده است. اسناد، نشان میدهد که مرد و زن برای انجام کارهایِ واحد و یکسان، مزدی برابر میگرفته اند. از بالاترین حقوقها را بانوان مدیر و سرپرست دریافت میکردهاند ۵۰ لیتر جو در ماه + ۳۰ لیتر شراب + یک-سوّم یک بز یا گوسفند. به این ترتیب، امکان طبقه-بندیِ حقوق، بسیار متنوع بود و مجموعاً میتوان چنین برداشت کرد که نظام دیوانی هخامنشی میکوشید تا هرکس به اندازه ی کاری که انجام میدهد، مزد بگیرد. حقوقهای سازمانی بالاتر مشتمل بر ماهانه ۶۰ لیتر جو و ۳۰ لیتر شراب میشد. کارمندی که پیشکار کشاورزی نامیده شده، ماهانه ۶۰ تا ۸۰ لیتر جو + یک و نیم بز یا گوسفند حقوق داشت و حقوق کارمندان سرپرست خزانه و کارمندان ناظر هر کدام ماهانه ۹۰ لیتر جو + ۶۰ لیتر شراب + سه رأس بز یا گوسفند بود. در الواح، جایی هم به جیره ی ساتراپ (حاکم- استاندار) هندوستان اشاره شده ۲۱۰۰ لیتر جویِ ماهانه + ۹۰۰ لیتر شراب. همه ی جیره ی این دست بلندپایگان و نیز کارمندان رده بالا، مصرف شخصی آنها نبوده است و بخشی از آن ذخیره و انبار میشده و بخشی هم در بازار به فروش میرسیده است. الواح “تخت جمشید” مربوط به زمان حکومت خشیارشا و حکومت اردشیر اوّل، اغلب از پرداخت نقره به کارگران (به جایِ پرداختِ حقوق بصورت جنسی) گواهی میدهد. پرداخت نقدی قطعاً مورد استقبال کارگران قرار گرفت، چون میتوانستند کالای مورد علاقه ی خود را خریداری نمایند. هر خانواده ای برای خود باغچه و زمینی داشته و محتمل است که بذر مورد نیاز برای کاشت را نیز از حکومت دریافت میکرده اند. برای نمونه، در یکی از لوح ها، قید شده که گروهی کارگر، ۹۰ لیتر بذر جو گرفته اند. اشارات زیادی در دست است که کارگران، خود نیز صاحب احشام بوده اند. در صورت کافی نبودن مرتع برای تغذیه ی بز و گوسفند و ماکیان، از طرف دستگاه اداری به کارکنان جیره ی علوفه داده میشد. به این ترتیب، پرورش حیوانات در چارچوبی معین، بخشی از مخارج کارگران را تأمین میکرد. همچنین در برخی نقاط، به کارگران ناهار میدادند. مثلاً در خزانه، آشپزهایِ زن برای نهار کارگران، غذای عمومی میپختند. بنابراین غذای ِ روزانه را هم باید به میزان حقوق افزود. پیوسته کوشش میشد تا به عناوین مختلف، دریافت کنندگا حداقل دستمزد، با اضافه پرداختهایی تأمین شوند و حداقل حقوق از آنچه در بین النهرین پیش از آن پرداخت میشد، بالاتر بود. در زمان داریوش، کمکهای پراکنده ی دولتی را نیز باید بر حقوق کارگران افزود. علاوه بر حق عیال و اولاد، زندگی این خانواده ها با کاشت و برداشت، پرورش ماکیان و درچارچوبی معین، با نگهداری بز و گوسفند تأمین میشد. هزینه ی لباس هم میتوانست بر عهده ی دربار باشد. به استناد اسناد، در کارگاه های شاهی خزانه، به جز لباس های مجلل، لباسهای کاملاً معمولی نیز دوخته میشد که به احتمال زیاد مورد مصرف کارگران و کارکنان بود. در کنار مردمی که در خدمت دولت بودند، بی شمار پیشه وران و بازرگانان آزاد و همچنین کشاورزان و مالکین بزرگ نیز قرار داشتند که به سهم خود از خدمتکاران خاص استفاده میکردند. با نگاهی دقیق به لوح ها مشخص می شود که نام یک کارگر، همزمان در چند لوح مختلف ذکر شده، و کالاهای مختلفی را به عنوان دستمزد دریافت کرده است. بنابراین، سطحی نگری خواهد بود اگر که در یک لوح خشتی، دستمزد کارگری را صرفاً جو نوشته اند، همان یک لوح را تعیین کننده ی کل دستمزد آن فرد دانسته، و چنین برداشت نمود که هیچ کالای دیگری را همزمان دریافت نمیکرده است. کاملاً ممکن بوده که یک کارگر، ماهانه کالاهای متنوعی دریافت کند و حساب آن ها نه در یک لوح واحد، که در شماری از الواح ثبت ظبط باشد.
=========“هاید ماری کخ” در فصل
سوّم از کتابِ «از زبان داریوش» بحثی جالب در خصوص وضعیتِ دستمزدها در عهدِ
هخامنشی بر پایه الواح “تختِ جمشید” دارد:«مزدِ کارگران عمدتاً بصورت جنسی
پرداخت میشد و پایه ی اصلی محاسبه ی آن “جو”، و حداقل مزد یک مرد، ۳۰ دقه
(لیتر) جو در ماه بود ـ ـ ـ ـ روزانه یک دقه.» ولی این، همه استنتاج ِ “کخ”
نیست؛ و نیمه بیان کردن ِ سخن اش، مانندِ گفتن ِ “لا اله” است بدونِ ذکر ِ
“الا الله”.
“کخ” در ادامه پژوهش اش چنین میآوَرد: «به جز این ۳۰ لیتر جو در ماه (که
حقوق پایه ی حداقل بود)، همه کارگران به عناوین و مناسبتهای گوناگون،
“اضافه درآمد” داشتند ـ ـ ـ ـ به طور منظم، هر دو ماه یکبار، یک لیتر جو و
نیم لیتر شراب یا آب جو برای هر نفر؛ و یک بز یا گوسفند برای هر ۳۰ نفر در
ماه داده میشد. به این مقدار، باید دستمزد ویژه ای را که دیوان اداری به
نام “کمک شاهانه” (عبارت از یک لیتر آردِ جوی اعلا و یا یک لیتر جوانه ی
خشکِ جو در هر سه ماه + شراب ترش) به کارگران میداد، افزود. در میان
“کمکهای شاهانه” گاهی به میوه هم برمیخوریم. برای نمونه شماری از
کارگران، ماهانه یک لیتر انجیر و برخی یک-سوم لیتر گردو گرفتهاند. علاوه
بر این اضافه پرداخت های همیشگی، پرداختی وجود داشت که به آن “پیش کشی”
میگفتند. مثلاً زائوها ۵ ماهِ تمام حقوق ویژهای میگرفتند ـ ـ ـ برای
نوزاد پسر، ماهانه یک کوزه ۱۰ لیتری شراب یا آب جو، ۲۰ لیتر جو، گندم و گاه
آرد؛ و برای نوزاد دختر، نصف این مقدار پرداخت میشد. کارگران همچنین برای
انجام کارهای سخت، با احتسابِ ضریبِ سختیِ کار، اضافه دستمزد دریافت
میکرده اند. این پرداختها و اضافهپرداختهای مربوطه، فقط شامل کارگران و
خدمتکاران ساده ـ بدون مهارت ـ میشد و اگر کسی میتوانست مهارت خود را در
کار بالا برد، میزان حقوق بیشتری دریافت میکرد؛ مثلاً در یک لوحه، کارگری
۴۰ لیتر جویِ ماهانه (به جای ۳۰ لیترِ نُرم) دریافت کرده است.
اسناد، نشان میدهد که مرد و زن برای انجام کارهایِ واحد و یکسان، مزدی
برابر میگرفته اند. از بالاترین حقوقها را بانوان مدیر و سرپرست دریافت
میکردهاند ـ ـ ـ ۵۰ لیتر جو در ماه + ۳۰ لیتر شراب + یک-سوّم یک بز یا
گوسفند.
به این ترتیب، امکان طبقه-بندیِ حقوق، بسیار متنوع بود و مجموعاً میتوان
چنین برداشت کرد که نظام دیوانی هخامنشی میکوشید تا هرکس به اندازه ی کاری
که انجام میدهد، مزد بگیرد. حقوقهای سازمانی ِ بالاتر مشتمل بر ماهانه ۶۰
لیتر جو و ۳۰ لیتر شراب میشد. کارمندی که “پیشکار کشاورزی” نامیده شده،
ماهانه ۶۰ تا ۸۰ لیتر جو + یک و نیم بز/گوسفند حقوق داشت و حقوق کارمندان
سرپرست خزانه و کارمندان ناظر هر کدام ماهانه ۹۰ لیتر جو + ۶۰ لیتر شراب +
سه رأس بز/گوسفند بود. در الواح، جایی هم به جیره ی ساتراپ (حاکم-
استاندار) هندوستان اشاره شده ـ ـ ـ ۲۱۰۰ لیتر جویِ ماهانه + ۹۰۰ لیتر
شراب. همه ی جیره ی این دست بلندپایگان و نیز کارمندان رده بالا، مصرف
شخصی آنها نبوده است و بخشی از آن ذخیره و انبار میشده و بخشی هم در بازار
به فروش میرسیده است.
الواح “تخت جمشید” مربوط به زمان حکومت “خشیارشا” و حکومت “اردشیر اوّل”،
اغلب از پرداخت نقره به کارگران (به جایِ پرداختِ حقوق بصورت جنسی) گواهی
میدهد. پرداخت نقدی قطعاً مورد استقبال کارگران قرار گرفت، چون میتوانستند
کالای مورد علاقه ی خود را خریداری نمایند. هر خانواده ای برای خود باغچه و
زمینی داشته و محتمل است که بذر مورد نیاز برای کاشت را نیز از حکومت
دریافت میکرده اند. برای نمونه، در یکی از لوح ها، قید شده که گروهی کارگر،
۹۰ لیتر بذر جو گرفته اند. اشارات زیادی در دست است که کارگران، خود نیز
صاحب احشام بوده اند. در صورت کافی نبودن مرتع برای تغذیه ی بز و گوسفند و
ماکیان، از طرف دستگاه اداری به کارکنان جیره ی علوفه داده میشد. به این
ترتیب، پرورش حیوانات در چارچوبی معین، بخشی از مخارج کارگران را تأمین
میکرد.
همچنین در برخی نقاط، به کارگران ناهار میدادند. مثلاً در “خزانه”،
آشپزهایِ زن برای نهار کارگران، غذایِ عمومی میپختند. بنابراین غذای ِ
روزانه را هم باید به میزان حقوق افزود. پیوسته کوشش میشد تا به عناوین
مختلف، دریافت-کنندگانِ حداقل دستمزد، با اضافه-پرداختهایی تأمین شوند و
حداقل حقوق از آنچه در بین النهرین پیش از آن پرداخت میشد، بالاتر بود. در
زمان داریوش، کمکهای پراکنده ی دولتی را نیز باید بر حقوق کارگران افزود.
علاوه بر حق عیال و اولاد، زندگی این خانواده ها با کاشت و برداشت، پرورش
ماکیان و درچارچوبی معین، با نگهداری بز و گوسفند تأمین میشد. هزینه ی لباس
هم میتوانست بر عهده ی دربار باشد. به استناد اسناد، در کارگاه های شاهی ِ
“خزانه”، به جز لباس های مجلل، لباسهای کاملاً معمولی نیز دوخته میشد که
به احتمال زیاد مورد مصرف کارگران و کارکنان بود.
در کنار مردمی که در خدمت دولت بودند، بی شمار پیشه وران و بازرگانان آزاد و
همچنین کشاورزان و مالکین بزرگ نیز قرار داشتند که به سهم خود از
خدمتکاران خاص استفاده میکردند.»
با نگاهی دقیق به لوح ها مشخص می شود که نام یک کارگر، همزمان در چند لوح ِ
مختلف ذکر شده، و کالاهای مختلفی را به عنوان دستمزد دریافت کرده است.
بنابراین، سطحی نگری خواهد بود اگر که در یک لوح خشتی، دستمزد کارگری را
صرفاً “جو” نوشته اند، همان یک لوح را تعیین کننده ی کل دستمزد آن فرد
دانسته، و چنین برداشت نمود که هیچ کالای دیگری را همزمان دریافت نمیکرده
است. کاملاً ممکن بوده که یک کارگر، ماهانه کالاهای متنوعی دریافت کند و
حساب آن ها نه در یک لوح واحد، که در شماری از الواح مضبوط باشد.
خردگان پایگاه پژوهش و گسترش فرهنگ و تاریخ ایران زمین - خواهشمند است
چنانچه قصد رونوشت از این نوشتار را دارید، بنمایه و نویسنده آن را یاد
کنید www.kheradgan.ir
--------------------------------------------------------
---------------------------------------------------------- لینک نوشته
اصلی :
http://kheradgan.ir/%d8%a7%d8%b3%d8%aa%d8%a7%d8%af%d8%a7%d9%86-%d8%aa%d8%ad%d8%b1%db%8c%d9%81/
ﺍﯾﻦ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﻫﺎﯼ ﻋﺪﺍﻟﺖ ﮔﺮﺍﻧﻪ ﺭﺍﺟﻊ ﺑﻪ ﮐﺎﺭﮔﺮﺍﻥ ﻭﺯﻧﻬﺎ ﻭ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﺟﻤﻼﺕ ﺭﻭ ﺍﺯ ﮐﺠﺎ ﻭ ﮐﺪﻭﻡ ﻣﻨﺒﻊ ﺗﺎﺭﯾﺨﯽ ﺗﺮﺟﻤﻪ ﻣﯿﮑﻨﻦ؟؟ﭼﺮﺍ ﻓﻘﻂ ﺗﺮﺟﻤﻪ ﻓﺎﺭﺳﯿﺸﻮﻥ ﺩﺳﺖ ﻣﺎ ﻣﯿﺮﺳﻪ ﺗﻮ ﻭﺍﺗﺴﺎﭖ؟؟؟ ﻟﻄﻒ ﮐﻨﻦ منبع ﭘﺎﺭﺳﯽ ﯾﺎ ﻋﺒﺮﯼ ﯾﻮﻧﺎﻧﯽ ﺷﻢ ﺫﮐﺮ کنن ﻣﺎ ﺑﺮﯾﻢ ﺑﺒﯿﻨﻢ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﮐﯽﺑﻮﺩﻩ! کسانی که این سوال مطرح میکنن احتمالا اصلا تاریخ و مطالعه نکردند و سخنان افراد بزرگ و معروف و در مورد کوروش نشنیده اند
پرفسور ایلیف مدیر موزه لیورپول انگلستان :
در جهان امروز بارزترین شخصیت جهان باستان کورش شناخته شده است . زیرا نبوغ و عظمت او در بنیانگذاری امپراتوری چندین دهه ای ایران مایه شگفتی است . آزادی به یهودیان و ملتهای منطقه و کشورهای مسخر شده که در گذشته نه تنها وجود نداشت بلکه کاری عجیب به نظر می رسیده است از شگفتی های اوست .
دکتر هانری بر دانشمند فرانسوی – تمدن ایران باستان :
این پادشاه بزرگ یعنی کورش هخامنشی برعکس سلاطین قسی القب و ظالم بابل و آسور بسیار عادل و رحیم و مهربان بود زیرا اخلاق روح ایرانی اساسش تعلیمات زردشت بوده. به همین سبب بود که شاهنشاهان هخامنشی خود را مظهر صفات (خشترا) می شمردند و همه قوا و اقتدار خود را از خدواند دانسته و آنرا برای خیر بشر و آسایش و سعادت جامعه انسان صرف می کردند .
آلبر شاندور – کورش بزرگ :
شاهنشاهی ایران که پایه گذار او کورش بزرگ است به هیچ وجه بر اساس خشنونت پی ریزی نشد . بلکه عکس آن صادق است زیرا با رعایت حقوق مردمان پایه گذاری شد . پارسیها با مساعدت یکدیگر و به یاری پادشاهان مقتدر خود عظمت وشکوهی را در تاریخ به جای گذاشته اند که نشانه نبوغ و نژاد پاک آنان است . نژادی که حماسه آنان را همچون آفتابی در تاریکی نشان میدهد . آنان درخششی در جهان از خود به جای گذاشته اند که برای آیندگان نیز خواهد ماند .
ژنرال سرپرسی سایکس :
خوش زبانی او از پاسخی که در داستان رقص ماهیان به یونانیان داده است آشکار است. مطالب کتاب مقدس (تورات) و نوشته های یونانی و سنتهای ایرانی همه همداستانند که کورش باستانی سزاوار لقب بزرگ بوده است. مردم او را دوست میخواندند.
ما نیز میتوانیم بدان ببالیم که نخستین مرد بزرگ آریائی که سرگذشت اش بر تاریخ روشن است، صفاتی چنان عالی و درخشان داشته است .
ژنرال سرپرسی سایکس بعد از دیدار از آرامگاه شاهنشاه کورش بزرگ :
من خود سه بار این آرامگاه را دیدار کرده ام ، و توانسته ام اندک تعمیری نیز در آنجا بکنم، و در هر سه بار این نکته رایادآورده شده ام که زیارت آمارگاه اصلی کورش، پادشاه بزرگ و شاهنشاه جهان، امتیاز کوچکی نیست و من بسی خوشبخت بوده ام که بچنین افتخاری دست یافته ام. براستی من در گمانم که آیا برای ما مردم آریائی (هندواروپایی) هیچ بنای دیگری هست که از آرامگاه بنیاد گذار دولت پارس و ایران ارجمندتر و مهمتر باشد .
سرپرسی سایکس – تا ایران باستان :
در شاهنشاهی کورش زیبایی – مردانگی – شجاعت – قهرمانیت – عدالت به عیان دیده شده است . وی هیچگاه عیاشی نکرد . کاری که اکثر بزرگان گرفتار آن بوده و هستند . آزادی هایی که داشت به هیچ وجه به شخصیت او صدمه نزد و افکاری داشت که به راستی متعلق به تاریخ نبوده است .
کورش یکی از شخصیتهای بزرگ تاریخ جهان است . او ابتدا پادشاه سرزمین کوچکی بود . ولی پس از مدتی با اراده مصمم و قلبی آکنده از وطن پرستی امپراتوری را در تاریخ بنا نهاد که در کل جهان بی سابقه بود . این بدین دلیل بود که تاکنون هیچ کشوری نتوانسته بود اینچنین با صلح و احترام به عقاید دیگران کل خاورمیانه را تصاحب کند . او هیچ گاه خوشگذران و تن آسایی نکرد .
هیچ گاه مغرور نشد و همیشه به یاد خداوند خود بود و برای احترام به مزدا حیواناتی را نثار می کرد . کاساندان دختر فرناسپه هخامنشی از دودمانی بود که از نجبای پارس محسوب می شدند و پدر و اجدادش در
چند نسل شاه پارسیان بودند .
کورش در شوخ طبی و انسانیت سرآمد زمان خود بود . من سه بار تا کنون موفق شده ام آرامگاه این ابر مرد آریایی را زیارت کنم و خداوند را برای این توفیق سپاس میگویم .
افلاطون – قوانین ( 477 تا 347 پیش از میلاد ) :
پارسیان در زمان شاهنشاهی کورش اندازه میان بردگی و آزادگی را نگاه می داشتند . از اینرو نخست خود آزاد شدند و سپس سرور بسیاری از ملتهای جهان شدند . در زمان او ( کورش بزرگ ) فرمانروایان به زیر دستان خود آزادی میدادند وآنان را به رعایت قوانین انسان دوستانه و برابری ها راهنمایی میکردند .
مردمان رابطه خوبی با پادشاهان خود داشتند ازاین رو در موقع خطر به یاری آنان میشتافتند و در جنگها شرکت میکردند . از این رو شاهنشاه در راس سپاه آنان راهمراهی میکرد و به آنان اندرز میداد . آزادی و مهرورزی و رعایت حقوق مختلف اجتماعی به زیبایی انجام میگرفت
هرودوت – تاریخ هرودو ت( 484 تا 425 پیش از میلاد ) :
هیچ پارسی یافت نمی شد که بتواند خود را با کورش مقایسه کند . از اینرو من کتابم را درباره ایران و یونان نوشتم تاکردارهای شگفت انگیز و بزرگ این دو ملت عظیم هیچگاه به فراموشی سپرده نشود .
کورش سرداری بزرگ بود . در زمان او ایرانیان از آزادی برخوردار بودند و بر بسیاری از ملتهای دیگر فرمانروایی می نمودند بعلاوه او به همه مللی که زیر فرمانروایی او بودند آزادی می بخشید و همه او را ستایش مینمودند . سربازان او پیوسته برای وی آماده جانفشانی بودند و به خاطر او از هر خطری استقبال میکردند .
هارولد لمب دانشمند امریکایی – کورش بزرگ :
در شاهنشاهی ایران باستان که کورش سمبول آنان است آریایی ها در تاجگذاری به کردار نیک – گفتار نیک – پندار نیک سوگند یاد میکردند که طرفدار ملت و کشورشان باشند و نه خودشان . که این امر در صدهها نبرد آنان به وضوح دیده میشود که خود شاهنشاه در راس ارتش به سوی دشمن برای حفظ کیان کشورشان می تاخته است .
گزنفون – کوروپد ا ی ( 445 پیش از میلاد ) :
مهمترین صفت کورش دین داری او بود. او هر روز قربانیان برای ستایش خداوند میکرد . این رسوم و دینداری آنان هنوزدر زمان اردشیر دوم هم وجود دارد و عمل میشود . از صفتهای برجسته دیگر کورش عدل و گسترش عدالت و حق بود.
ما در این باره فکر کردیم که چرا کورش به این اندازه برای فرانروایی عادل مردمان ساخته شده بود . سه دلیل را برایش پیدا کردیم . نخست نژاد اصیل آریایی او و بعد استعداد طبیعی و سپس نبوغ پروش او از کودکی بوده است .
کورش نابغه ای بزرگ – انسانی والا منش – صلح طلب و نیک منش بود . او دوست انسانها و طالب علم و حکمت و راستی بود . کورش عقیده داشت پیروزی بر کشوری این حق را به کشور فاتح نمیدهد تا هر تجاوز و کار غیر انسانی را مرتکب شود .
او برای دفاع از کشورش که هر ساله مورد تاخت و تاز بیگانگان قرار میگرفت امپراتوری قدرتمند و انسانی را پایه گذاشت که سابقه نداشت . او در نبردها آتش جنگ را متوجه کشاورزان و افراد عام کشور نمی کرد . او ملتهای مغلوب راشیفته خود کرد به صورتی که اقوام شکست خورده که کورش آنان را از دست پادشاهان خودکامه نجات داده بود وی را خداوندگار می نامیدند . او برترین مرد تاریخ – بزرگترین – بخشنده ترین – پاک دل ترین انسان تا این زمان بود .
کنت دوگوبینو فرانسوی – ایران باستان :
شاهنشاهی کورش هیچگاه در عالم نظیر نداشت . او به راستی یک مسیح بود زیرا به جرات میتوان گفت که تقدیر او را چنین برای مردمان آفرید تا برتر از همه جهان آن روز خود باشد .
نیکلای دمشقی
کورش شاهنشاه پارسیان در فلسفه بیش از هر کس دیگر آگاهی داشت . این دانش را نزد مغان زرتشتی آموخته بود .
پرفسور کریستن سن ایران شناس – استاد زبان اوستایی و پهلوی :
شاهنشاه کورش بزرگ نمونه یک پادشاه "جوان مرد" بوده است . این صفت برجسته اخلاقی او در روابط سیاسی اش دیده میشده . در قواینن او احترام به حقوق ملتهای دیگر و فرستادگان کشورهای دیگر وجود داشته است و سرلوحه دولتش بوده . که این قوانین امروز روابط بین الملل نام گرفته است .
آلبر شاندور فرانسوی – شاهنشاهی کورش بزرگ :
کورش یکسال پس از فتح بابل برای درگذشت پادشاه بابل عزای ملی اعلام نمود . برای کسی که دشمن خودش بود . او مطابق رسم آزادمنشی اش و برای اینکه ثابت کند که هدف فتح و جنگ و کشتار ندارد و تنها به عنوان پادشاهی که ملتش او را برای صلح پذیرفته اند قدم به بابل گذاشته است و در آنجا تاجگذاری نمود . او آمده بود تا به آنان آزادی اجتماعی و دینی و سیاسی بدهد . در همین حین کتیبه های شاهان همزمان او حاکی از برده داری و تکه تکه کردن انسان های بیگناه و بریدن دست و پای آنان خبر میدهد .
پرفسور گیریشمن – ایران از آغاز تا اسلام :
کمتر پادشاهی است که پس از خود چنین نام نیکی باقی گذاشته باشد . کورش سرداری بزرگ و نیکوخواه بود . او آنقدر خردمند بود که هر زمانی کشور تازه ای را تسخیر می کرد به آنها آزادی مذهب میداد و فرمانروای جدید را از بین بومیان آن سرزمین انتخاب می نمود . او شهر ها را ویران نمی نمود و قتل عام و کشتار نمی کرد . ایرانیان کورش را پدر و یونانیان که سرزمینشان بوسیله کورش تسخیر شده بود وی را سرور و قانونگذار می نامیدند و یهودیان او را مسیح خداوند میخوانند.
کنت دوگوبینو سفیر اسبق فرانسه در تهران ( مورخ فرانسوی ) :
تا کنون هیچ انسانی موفق نشده است اثری را که کورش در تاریخ جهان باقی گذاشت – در افکار میلیونها مردم جهان بوجود آورد . من اذعان میدارم که اسکندر و سزار و کورش که سه مرد اول جهان شده اند کورش در صدر انها قرار دارد . وتا کنون کسی در جهان بوجود نیامده است که بتواند با او برابری کند و او همانطور که در کتابهای ما آمده است مسیح خداوند است . قوانینی که او صادر کرد در تاریخ آن زمان که انسانها به راحتی قربانی خدایان می شدند بی سابقه بود
ویل دورانت – تاریخ تمدن ویل دورانت – مشرق زمین :
کورش از افرادی بوده که برای فرمانروایی آفریده شده بود . به گفته امرسون همه از وجود او شاد بودند . روش او در کشور گشایی حیرت انگیز بود . او با شکست خوردگان با جوانمردی و بزرگواری برخورد می نمود . بهمین دلیل یونانیان که دشمن ایران بودند نتوانستد از آن بگذرند و درباره او داستهای بیشماری نوشته اند و او را بزرگترین جهان قهرمان پیش از اسکندر مینامند . او کرزوس را پس از شکست از سوختن در میان هیزمهای آتش نجات داد و بزرگش داشت و او را مشاور خود ساخت و یهودیان در بند را آزاد نمود . کورش سرداری بود که بیش از هر پادشاه دیگری در آن زمان محبوبیت داشت و پایه های شاهنشاهی اش را بر سخاوت و جوانمردی بنیان گذاشت .
کلمان هوار – تمدن ایرانی :
کورش بزرگ در سال 550 قبل از میلاد بر اریکه پادشاهی ایران نشست . وی با فتوحاتی ناگهانی و شگفت انگیز امپراتوری و شاهنشاهی پهناوری را از خود بر جای گذاشت که تا آن روزگار کسی به دنیا ندیده بود . کورش سرداری بزرگ و سرآمد دنیای آن روزگار بود . او اقوام مختلف را مطیع خود کرد . او اولین دولت مقتدر و منظم را در جهان پایه ریزی کرد . برای احترام به مردمان کشورهای دیگر معابدشان را بازسازی کرد . وی پیرو دین یکتا پرستی مزدیسنا بود . ولی به هیچ عنوان دین خود را بر ملل مغلوب تحمیل ننمود .
مولانا ابوالکلام احمد آزاد فیلسوف هندی -کورش بزرگ ( عباس خلیلی ) :
کورش همان ذوالقرنین قرآن است . وی پیامبر ایران بود زیرا انسانیت و منش و کردار نیک را به مردمان ایران و جهان هدیه داد . سنگ نگاره او با بالهای کشیده شده به سوی خداوند در پاسارگاد وجود دارد .
اصلا چرا هروقت اسمی از کوروش برده میشه، پشت سرش اونو دقیقا در مقابل اسلام قرارمیدن؟!!!
اینهمه مطلبی که در مورد کوروش ساخته میشه؛ به نظر میرسه که در ابتدا میخواد یک شخص ایرانی رو از هویت و گذشته خودش آگاه کنه. ولی در اصل یه جوری طراحی میشه که ابتدا رگ غیرت ایرانی رو به جوش بیاره و بعد بدون اینکه هیچ ربطی به اعتقاد یک مسلمون داشته باشه میاد اونا رو در مقابل هم قرار میده! یعنی به عبارت دیگه این مدل متون کاملا موزیانه باور خواننده رو به نحوی طراحی و برنامه ریزی میکنه که شخص خواننده ایرانی، حتما باید یکی از این دو رو انتخاب کنه:
1- یا مسلمون باشه و ضد هویت و فرهنگش
2- یا اینکه اعتقادشو بزاره کنار و بچسبه به تاریخ و هویت یعنی امکان ندارد یک مسلمان تاریخ کشورش را دوست بدارد!!!
بخش پایانی این سوالات نشان از افکار نامانوس برخی از افراد مذهبی است که از افزایش افکارات باستان گرایی در ایران خطری برای مذهب میدانند اما این نگرانی کاملا بی مورد است چرا که تاریخ ایران نشان میدهد که مردم ایران هرگز چیزی را بی دلیل قبول نکرده اند و اگر پی به اشتباه خود ببرند بلافاصله ان را ترک خواهند کرد باستان گرایی و شخصیت والای شاه شکوهمند هخامنشی باید همچون سرمایه ای ملی نگریسته شود چه چگونه در 2500 سال پیش ازادی -برابری-انسانیت-گذشت را در کنار قدرت و شکوه شکست ناپذیریش به جهان اهدا نمود
پاینده پسر خورشید
منبع
www.kheradgan.ir
خردگان پایگاه پژوهش و گسترش فرهنگ و تاریخ ایران زمین