به دور از آغوش ایران بانو(بخش چهارم)
=============================================
تبار و نژاد مردم شمال رود ارس
سوزناک ترین و غمناک ترین لحظه های تاریخ قاجار جدایی مناطق شمالی رود ارس در عهدنامه های دوگانه گلستان و ترکمنچای بوده است که ضعف نظامی حکومت قاجار و بی عرضگی و بد شانسی این حکومت و البته قدرت نظامی فوق العاده روسیه تزاری ملعون تمام جانفشانی های مردم نواحی شمالی و جنوبی رود ارس را بیهوده نمود.هنوز هم صدای جیغ نوزادان آرانی که توسط سربازان روس در آب جوش ریخته شدند تا والدینشان دست از ایراندوستی و مخالفت بردارند در کرانه رود ارس طنین انداز است
صدها تن از اهالی با عبور از موانع مرزی و پشت سر نهادن مرزیانان روس به خاک میهن مادری خود وارد شده و از سوی مرزنشینان ایرانی مورد استقبال قرار گرفتند.
آران سرزمین یاران
======================
آران
نام
سرزمین پهناوری بوده است که امروزه جمهوری آذربایجان نامیده میشود(البته
به غیر از مناطق ارمنی نشین جمهوری آذربایجان که به زور از ارمنستان جدا
شده و به آذربایجان الحاق گردیده است)که در نبردی نابرابر بین سپاه ایران و
ارتش قدرت مند روسیه از ایران جدا شد. ابن حوقل جغرافیدان مسلمان که خود
به آران سفر کرده، آن را آرانین نامیده است و از شهر هایی چون بردعه، الباب
(دربند) و
تفلیس به عنوان بزرگترین شهرهای آران نام برده و شهرهای بیلقان،
بردیج، شماخیه (شماخی)، شروان، لایجان، شابران، قبله، متکی (نوخای کنونی)،
شمکور (شاه خور کنونی)، جنزه (گنجه) و چند شهر کوچک دیگر را متعلق به آران
دانسته است.جغرافی نگاران و مورخان رومی ویونانی قرنهای قبل
از میلاد آنجا را آلبانیا یا آربانیا خوانده اند. این ناحیه که در برخی
نوشته ها به شکل «آلان» ضبط شده در زبان گرجی «رانی» و سریانی «ارن» و
بعدها در زبان عربی به صورت «الران» تلفظ میشده است.
این سرزمین به گواه مورخان دیگری چون ابن فقیه مؤلف البلدان (اواخر سده سوم) و استخری مؤلف مسالک و الممالک (از محققان نیمه اول سده چهارم هجری) شمس الدین مقدسی بشاری در « احسن التقاسیم فی معرفه الاقالیم » (در نیمه دوم سده چهارم) یاقوت در معجم البلدان اران نام داشته است و به کار بردن آذربایجان برای آن کامل اشتباه است
در قرن 6 میلادی خاندان مهرگان از نجبای ایران با عنوان ایرانشاه بر آران حکومت داشته اند و در آن زمان اران از شروان جدا بوده است. در خلافت عثمان٬ این سرزمین بدست اعراب افتاد در سده چهارم مرکز آن بردعه بوده ٬ در حوالی سال 332 هـ.ق شروان و در بند ضمیمه آن بوده ولی بعدها شروان از آران جدا گردیده و پایتخت آن به گنجه انتقال یافته است.
جمهوری جعلی آذربایجان؟؟؟
==========================
تا قبل از روی کار امدن رهبران طماع شوروی و دست درازی به آران این سرزمین جمهوری اذربایجان خوانده نمیشد و کلمه آذربایجان تنها در مورد آذربایجان ایران به کار برده میشد ولی شوروی با یک اقدام زیرکانه و انتخاب این نام به جایگزین نام اصلیش یعنی آران شد تا با این طریق بر سرزمین آذربایجان ایران دست درازی کند و این کار را بعد از اشغال ایران در جنگ جهانی دوم انجام داد و نیروهای خود را از آذربایجان ایران خارج نکرد که با هوشیاری ایرانیان این اقدام با شکست شوروی و تجزیه طلبان داخلی به پایان رسید.رهبران روسیه و پس از آن شوروی همیشه در اقداماتی ایرانستیزانه سعی در پاک کردن هویت ایران از این سرزمین را داشتند اما هرگز موفق به چنین کاری نشدند
تبار و نژاد مردم آران
=======================
همانطور که گفته شد نام واقعی این سرزمی آران - آلان یا البانی بوده است که این نام خود گویایی حضور اقوام آریایی نژاد سکایی و ایرانی تبار سرمتی است. احمد کسروی نیز از مقایسه این نامها دریافته است که بومیان نخستین آنجا «آۀ» یا «آر» نام داشته اند.بر کسی پوشیده نیست که تمام اقوام آریایی از کلمه آر برای نامیدن خود استفاده میکردند(اریا-آریان-ایران-ارمن-ایتالیا)
با توجه به شرایط جغرافیایی آران کاملا مشخص است که در این سرزمین باید مادها در اکثریت باشند به خصوص که بخش بزرگی از سرزمین تالش در مرزهای سیاسی آران قرار دارد و به احتمال زیاد از این ناحیه در سراسر آران پراکنده شدند. به تصاویر زیر دقت کنید
اما
رد پای پارسها را هم میتوان در تمام شهر های این سرزمین آریایی دید با
توجه به کم بودن تعداد پارسیان نصبت به مادها میتوان پی برد که پارسها
بودمین این سرزمین نبودند
اما همانند مردم ترک زبان ایران حضور ترکان مهاجر را در چهره بعضی از مردم آن میتوان دید.ترکان مهاجر مدتی بسیار طولانی این سرزمین را تحت استیلای خود داشتند و اقوام ترک تبار زیادی را به این دیار کوچاندند
با توجه به نزدیکی این سرزمین به سرزمین اسلاو ها و امکان مهاجرت آنها به آران میتوان چهره های دورگه آریایی-بالتیکی را در بین مردم این خطه دید تصویر زیر دو هنرمند آرانی که در زمان رضا شاه به ایران مهاجرت کردند را نشان میدهد.به چهره های دورگه آنها دقت کنید(از راست به چپ عبدالله بوتیمار و کنعان کیانی)
همچنین حضور چهره های دورگه سامی-آریایی حاکی از مهاجرت قبایلی از تازیان پس از تسلط اعراب مسلمان به این سرزمین است به تصاویر زیر که دورگه های سامیان آران را نشان میدهد دقت کنید
فرهنگ ایرانی در سرزمین آران
===========================
همچنین با دیدن پیرمردهایی که روی نیمکت کنار خیابان نشسته اند و بازی کودکان خردسال در کوچه و بازار و زنان قالی باف این سرزمین صفا و صمیمیت و خونگرمی مردم آران که از اجداد ایرانی خود به ارث برده اند را میتوان احساس کرد
فرهنگ ایرانی را فقط در جشن نوروز و بازار و صمیمیت مردم نمیتوان دید بلکه در عزاداری امام سوم شیعیان هم میتوان فرهنگ عزاداری از نوع ایرانی آن را احساس کرد برای مثال مردم باکو در یکی از مناطق شناخته شده این شهر به نام پاپانین به تقلید از عزاداری های مردم آذربایجان ایران مراسم عزاداری باشکوهی بر پا کردند تصاویر زیر همین عزاداری را نشان میدهد.
نظامی و خاقانی
===============
نظامی گنجوی سراینده معروف پنج گنج که شامل منظومه خسرو و شیرن و هفت پیکر(داستان شاهی بهرام گور) و ... میباشد را کسی نیست که نشناسد و همانطور که از اسمش پیداست این شاعر ساکن گنجه بوده است.تجزیه طلبان و وطن فروشان پانترک با نصبت دادن اشعار جعلی به او همیشه سعی داشته اند که او را ترک تبار جلوه بدهند اما برای اثبات ایرانی بودن و عشق این شاعر به میهنش ایران همین بیت شعر کافیست
همه عالم تن است ایران دل نیست گوینده زین قیاس خجل
البته
سرزمین آران شاعران زیادی داشته است که یکی دیگر از شاعران نامی این
سرزمین میتوان به خاقانی شروانی سراینده قصیده معروف ایوان مداین اشاره کرد
با خواندن منظومه اشعار او پی به علاقه و ارتباط مردم آران به خراسان را
در میابیم خود خاقانی بارها بارها از علاقه خود به خراسان و سفر به ان دیار
سخن رانده است دیدن چهره های ماد تباران در بین مردم خراسان حاکی از
مهاجرت ها فراوان مردم آران به خراسان میباشد
اشعار شهریار در باره مقاوت مردم آران
==================================
همانطور که در ابتدای این فرسته اشاره شد سرزمین آران هرگز بدون مقامت تسلیم روسیه نشد و غرور ایرانی را در عدم تمکین روسیه و پس از ان شوروی را در اشعار زیبا و غم انگیز شهریار میتوان دید.شهریار شاعر نامی آذرآبادگان در مورد این مقاومت نابرابرانه اشعاری سروده است که اشک از چشمان ملی گرایان سرازیر میکند.این شاعر اشعار ترکی اذری فراوانی در مورد جدایی اران سروده است و که معروف ترین آنها اشعاری به نام قفقازیه که به ترکی آذری سروده شده است میباشد اما در این بخش به شعرهای فارسی او به ویژه در مثنوی «افسانه شب» بخش «شبیخون»،میپردازیم.که این شاعر غیور اذری با تصویرآفرینی فوقالعاده قوی، هجوم لشکر روس و دفاع مردم آران را از خاک ایران به نمایش میگذارد، به گونهای که آدمی خیال می کند شهریار درست در شب حمله روس به ایران در صحنه حاضر بوده، و آن نبردها را به چشم دیده است.
شهریار با اشاره مستقیم به حملات روس که طی آن ایلات آران، با سلاح سنگ و چوب و بیل و کلنگ در مقابل سپاه تا بن دندان مسلح روس دفاع میکنند؛ که درباره از نقش قهرمانانه زنان آرانی در مبارزه با دشمنان روس چنین سخن میگوید:
دیده آن سیل شبیخـون سپاه چـون بلایی که ببـارد ناگـاه
بیسـلاحی ز هنــر داشـته بـاز دسـت ایلات رشید قفقــاز
فـوج قــزاق بـه فــرمان تـزار رو نهــاده اسـت بـرای تـاتـار
ایل بیاسلحـه شــایان دریغ تنبهتن جنگد و با خنجر و تیغ
آن هجومش همه با توپوتفنگ وین دفاعش همه با بیل وکلنگ
شیرزنها چـو گـوزن گسـتاخ که دل شیر بدرد بـا شـاخ
بیل بر دوش به پشت شوهـر سنـﺔ عـاج بــدو کرده سپــر
دختــران زلف پریشــان از باد چون غزالان که رمنـد از صیاد
متــواری همـه در کوه و کمــر سنگ بارنــد عــدو را بر ســر
مادری نعــش پســر در آغوش چنگ در رخ زدهو رفته ز هوش
دختــری ســر به بـر نامـزدش همسـری کرده به خواب ابدش
و سرانجام قفقاز به شیری خوابیده و روس به گرگی درنده شبیه میشود که بر اثر سهلانگاری و خواب بیموقع چوپان بیعرضه (شاهان قاجار)، شیر، اسیر گرگ میشود و قفقاز این چنین از خاک ایران جدا میگردد:
گـله گـرگ به مکر و تزویر شیر خوابیده کنـد غافلگیر
گـویی آنهـا که فـرا میرفتنــد گـاه برگشتــه چنین میگفتنـد:
الـوداع ای افــق روشــن و بـاز شهــره گهـــواره گیتــی قفقــاز
ای که تا بازپسین تیر و تفنـگ بــود بـا دشمـن ایرانت جنـگ
تـا دلیران تـو در خـون نتپید پـای دشمن بـه دیارت نرسید
چـونـی ای کشــور آزاده اسیر چونی ای شیر ژیان در زنجیر!