به دور از آغوش ایران بانو(بخش سوم)
=============================================
تبار و نژاد مردم ترکستان
بوی جوی مولیان آید همی-یاد یار مهربان آید همی
ریگ آموی و درشتی راه او-زیر پایم پرنیان آید همی
کسی نیست این شعر رودکی را که با اجرای مشترک زندیادان مرضیه و بنان به نام به <<بوی جوی مولیان>> زیبایی آن دو چندان شده است را شنیده باشد و یاد سرزمین های خوارزم و ماورانهر(فرارود) که امروزه در دل ترکستان است نیفتاده باشد شهر هایی که امروزه اگر چه از اغوش پاک ایران بدورند و بر اثر مهاجرات گسترده اقوام ترک نژاد دیگر نمیتوان آنها را آریایی نژاد دانست اما فرهنگ ایرانی خود را حفظ کرده اند به طوری که با شنیدن نام آنها پیوند عاطفی عجیبی را احساس میکنیم که شاید اشک از چشمهای ما سرازیر کند. ما در این پست قصد داریم نگاهی کوتاه به شهر های دارای پیشینه اریایی و ایرانی ترکستان بیندازیم پس برای این کار ابتدا باید بدانیم که ترکستان کجاست
ترکستان
-----------
ترکستان یک کلمه فارسی شده به معنی سرزمین ترکان است که هیچگاه به محدوده واحدی اطلاق نمیشده است و بیشتر هر منطقه ای که ترکان مهاجر به آن وارد شدند و نژاد و زبان سرزمین میزبان را تحت تاثیر خود خود قرار داده اند گفته میشده است. اما امروزه به سرزمینی ترکستان گفته میشود که شامل جمهوری های جدا شده اتحاد جماهیر شوروی سابق نظیر قزاقستان-ترکمنستان- تاجیکستان- ازبکستان- قرقیزستان- سرزمین های پهناور شرق چین- قسمت هایی ازافغانستان-مناطق ترکمن نشین ایران و کل مغولستان را در بر میگیرد تصویر زیر حدود سرزمین ترکستان را نشان میدهد
اما منظور ما از ترکستان که از آغوش ایران دور مانده است تمام این سرزمین نیست بلکه شهر های تاریخی ایرانی ست که روزی نماد شکوه فرهنگ و تمدن ایرانی به حساب می امده اند ولی در قلمرو ایران کنونی قرار ندارند.
شهر های ایرانی نظیر بلخ و خجند و بدخشان و هرات در بخش افغانستان و تاجیکستان توضیح داده شد از شهر های ساکن در این کشورها صرف نظر میکنیم
برسی ژنتیک و چهره خوارزم و فرارود
===========================
فراوانی مارکر های ژنتیکی سفید پوستان نظیر مارکر R حضور آریاییان را قبل از ورود
ترکان ثابت میکند که شاید در زیر چهره های ترکی اصالت ایرانی و آریایی نهفته
باشد.سرشانه های پهن و فیزیک شبیه ایرانیان ازبک ها و قزاق ها هم اصالت آریایی آنها را تایید میکند در تصویر زیر به فراوانی مارکر R در منطقه ترکستان دقت
کنید
در بین مردم خوارزم و فرارود چهره های کاملا ایرانی هم و آریایی به چشم میخورد که نشان میدهد تاثیر آلتاییان بر خوارزم و فرارود به صورت کامل نبوده است. تصویر زیر شباهت ازبک ها و ترکمن ها به ایرانیان را نشان میدهد
اما چهره غالب اکثر مردم خوارزم و فرارو آمیخته ای از دو نژاد ترک و آریایی است و در یک نگاه هر دو نژاد را در ذهن مجسم میکند. دیدن همچین چهره هایی کاملا طبیعی است چون بعد از سقوط ساسانیان و تسلط سلسله های ترک نژاد نظیر غزنویان-سلجوقیان-خوارزمشاهیان قبیله های بزرگ ترک نژاد به این سرزمین ها سرازیر شدند. در تصویر زیر دورگه بودن اکثر مردم خوارزم و فرارود نشان داده شده است
شهر های ایرانی ترکستان در ناحیه خوارزم و فرارود
======================================
هزار ها شهر و آبادی در خوارزم و فرارود وجود دارد که بار سنگین و گرانقدر فرهنگ ایرانی را به دوش میکشند که ما در زیر به چند شهر مشهورتر و دارای اهمیت بیشتر میپردازیم
سمر قند
-----------
سمر قند تلفظ غلط کلمه اوستایی سمر کند است که به معنی قصر سنگی یا دژ سنگی میباشد و از شهر های سغد باستان و یکی از کهن ترین شهرهای جهان محسوب میشود. این شهر توسط آریایی ها در آواخر سده چهارده پیش از میلاد در دشت حاصلخیز زرفشان به عنوان شهر منطقه کشاورزی پی نهاده شده و در دوران هخامنشیان مهم ترین شهر منطقه بودهاست علارغم کوچ ترکان به فرارود و سمرقند یکی از شهرهای فارسی زبان این منطقه است که پیوند ناگسستنی خود را با نام مقدس ایران و زبان و فرهنگ فارسی را حفظ کرده است در تصویر زیر مجسمه ملا نصر الدین و الاغ معروفش و همچنین جشن نوروز در شهر سمرقند را ملاحضه میکنید
بخارا
-------
بخارا فرم مغولی شده نام ویهارا یا بهارا است که یکی از شهر های یادگار تورانیان است.این شهر نیز همیشه در کنار شهر سمرقند جایگاه ویژه ای در ادبیات ایران داشته است و همانند سمرقند با شنیدن نام آن حس میکنیم یک شهری در حوزه سیاسی ایران کنونی نظیر مشهد و شیراز و اصفهان و کرمانشاه است .زبان مردم کنونی بخارا همانند اجداد اریایی خود پارسی با گویش تاجیکی است.بخارا پس از ورود اسلام توسط سلسله سامانی اهمیت فوق العاده ای یافت به طوری که مهد تمدن ایران و زبان پارسی بود.بخارا در کشور ازبکستان قرار دار. اهمیت سمرقند و بخارا در شعر حافظ نمود پیدا میکند
اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را
به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را
مرو
-----
یکی از شهر های پارتیان باستان است که تلفظ درست آن به صورت مرگیانا یا مرگیان است اما در در کتیبه داریوش هخامنشی به صورت مرگوش اوده شده است.مرو پس از حمله چنگیز و تیمور اهمیت تاریخی خود را از دست داده است اما هنوز اصالت ایرانی خود را از دست نداده است. امروزه شکوه باستانی مرو در زیر آوار صحرای ترکمنستان باقی مانده است و شهر کوچکی با همین نام در کنار آن همه عظمت بنا شده ست
فاراب(اترار)
----------------
فاراب نام قدیم شهر اترار و یکی از شهر های ایرانی است که امروزه در کشور قزاقستان قرار دارد املاح درست فاراب به صورت پار اب است که به معنی آبیاری با قنات(آبیاری غیر دیمی)میباشد فاراب بعد از هجوم چنگیز به کلی ویران شده بود اما به خاطر هم جواری با جاده ابریشم دوباره رونق قدیم خود را بدست اور. امروزه شهر تراز هم به صورت اترار به کار برده میشود در تصویر زیر که مردم قزاقزستان را نشان میدهد توجه کنید
تاشکند(چاچ)
------------------
سومین
شهر ایرانی معروف کشور کنونی ازبکستان که پایتخت این کشور نیز میباشد شهر
زیبای تاشکند است که در گذشته با نام چاچ معروف بوده است کمان های ساخته
شهر چاچ در ادبیات ایران بسیار بسیار حائز اهمیت بوده است که فردوسی نیز
کشیده شدن زه کمان توسط رستم را اینگونه توصیف میکند
ستون کرد چپ را و خم کرد راست- خروش از خم چرخ چاچی بخاست
علارغم تبلیغ فراوان زبان ازبکی در تاشکند مردم این شهر اکثرا یا به زبان فارسی تاجیکی حرف میزنند و یا به هر دو زبان فارسی و ترکی ازبکی تکلم میکنند اهمیت تاریخی شهر چاچ و پیوند آن با ایران و حفظ تاج و تخت کیانی زمانی مشخص میشود که فردوسی چنین هنر آرایی میکند که
فرستاد بهری ز گردان به چاچ -که جوید همی تخت ایران و تاج
گرگانج
----------
گرگانج یکی از شهر های کاملا ایرانی است که به ترکی به آن اورگنج گفته میشود.امروزه ما با سه شهر با همین نام روبرو میشویم
-گرگانج اصلی یا گرگانج آبسکون که امروزه به گرگانج قدیمی(کهنه گرگانج) معروف است و در کشور ترکمنستان به صورت یک شهر کوچک و بدور از شکوه پارت خود در قالب یک شهر کوچک سی هزار نفره لنگان لنگان به حیات خود ادامه میدهد. گرگانج روزی ثروتمند ترین شهر خورازم به حساب می اومده است در مورد ثروت فراوان شهر گرگانج عنصری چنین میگوید که
وگر چو گرگ نپوید سمندش از گرگانج -کی آرد آن همه دینار و آن همه زیور
-گرگانج دوم که به گرگانج خوارزم معروف است در کشور ازبکستان و استان خوارزم واقع شده است و پایتخت خوارزمشاهایان بوده است و پس از حمله مغولان از سرنوشت مردم ان خبری در دست نیست
-شهر سومی هم با همین نام در استان گلستان و نزدیکی گنبد امروزی واقع بوده است که این شهر هم همانند دو شهر هم نام خود در ترکمنستان و خوارزم توسط مغولان ویران شده است اما ویرانی کاملا آن توسط تیمور لنگ انجام شده است. به احتمال زیاد ساکنین این سه شهر در ابتدا در یک شهر واقع شده بودند و پس از مهاجرت شهرهای دیگر را به همین نام بنا نهادند.
کات(کاث)
---------------
کات
یا کاث شهری در فرارود و روبروی شهر گرگانج(پایتخت خوارزمشاهیان ) بوده
است.ارتباط فرهنگی و تاریخی کاث و گرگانج خوازم را میتوان در این بیت از
سروده انوری دید
آخر ای خاک خراسان داد یزدانت نجات -از بلای غیرت خاک ره گرگانج و کات
ختن(هوتن)
----------------
کسی نیست که با ادبیات ایران آشنا باشد و از خوش بویی مشک ختن چیزی نشنیده باشد ختن یکی از شهرهای کشور چین است که متعلق به سکاهای تورانی بوده است و فرهنگ و زبان آریایی و ایرانی داشته است اما پس از استیلای اعراب شاخه ای از ترکان به نام آیغور در انجا ساکن شدند و زبان ترکی جایگزیزن زبان مردم آنجا شد.
خیوه
--------
اگر
چه این شهر ایرانی از شهر های باستانی ایرانشهر محسوب نمیشود و در دوران
اسلامی ساخته شده است اما اهمیت فوق العاده ای در خوارزم پیدا کرد بطوری که
گاهی مرکز خوارزم به حساب می امد. پهلوان پوریای ولی که در فرهنگ ایرانی
نماد پهلوانی و از خود گذشتی و جوانمردیست در این شهر آرام گرفته است
آمل(چار جوی)
--------------------
نام آمل یا آمو بر شهری در خوارزم نشانه حضور اقوام اریایی است که نام خود را بر روی رودخانه آمو دریا هم نهادند که امروزه به آن جیهون میگویند. این نام شباهت ظاهری خوارزمی ها و سغدی ها به پارتهای ساکن در مرز های ایران و افغانستان را توجیه میکنند.این شهر امروزه به چارجوی معروف است
اشک آباد
-------------
اشک آباد یکی از شهر های پارت باستان بوده است که امروزه به اشتباه آن را عشق آباد معرفی میکند اشک آباد امروزی پایتخت ترکمنستان است و چیرگی نژاد ترک بر نژاد اریایی در چهره ساکنین این شهر قابل حس است
ترمز(آوار)
-------------
ترمز با تلفظ صحیح ان (Termoz) با فرم های بیانی دیگری نظیر ترمزدا یکی از شهر های تورانی است که در افسانه ها توسط گشتاسب معروف ساخته شده و روزگاری حتی پایتخت خوارزم به حساب می امده است. از خود گذشتگی و وطن پرستی آنها در زمان حمله اعراب به ایران بیسار ستودنیست اعراب بارها این شهر را فتح کردند اما مردم آن دوباره از اعراب پس گرفتند تا اینکه اعراب پس از استیلا بر این شهر آن را به کلی ویران کردند.این شهر بندری در جنوب ازبکستان و در مرز بین این کشور با افغانستان قرار دارد
هزار اسب
--------------
کش(شهر سبز)
----------------------
یکی از شهر های معرف باستانی ایران شهر کش است که امروزه در کشور ازبکستان قرار دارد و به شهر سبز معروف است شهرت این شهر بیشتر به خاطر تولد کودکی شوم به نام تیمور است که بعد ها به تیمور لنگ معروف شده است و یک تنه تمدن باشکوهی را که از حمله مغولان جان سالم به در برده بودند با خاک یکسان کرداندیگان(اندگان)
---------------------
یکی از شهر های تورانی بوده است که زبان پارسی خود را تا قبل از یورش مغولان حفظ کرده بود امروزه این شهر در کشور ازبکستان قرار دارد و به خاطر اینکه بر سر راه سمرقند و کاشغر قرار داشته اهمیت فراوانی یافت
نمنگان
---------
نام نمنگان دارای ریشه ایرانی است ریشه ایرانی است که با توجه به محل و موقعیت جغرافیایی آن بدون شک یادگار تورانیان باستان است. نام این شهر از معدنها (کانها)ی
نمکی که در محل موجود است گرفته شده و شکل نمک کان بعداً به صورت نمنگان
درآمدهاست.امروزه این شهر در کشور ازبکستان قرار دارد
رود های مهم خوارزم و فرارود
======================
خوارزم و فرارو دارای دو رود به نام آمو دریا و سیر دریا میباشد که در زیر به توضیح هر یک از آنها میپردازیم
آمو دریا(جیهون)
-----------------------
جیحون از شهر ترمذ که بندر رودخانهای است میگذرد و با خروج از افغانستان وارد مشرق ترکمنستان میشود و پس از آبیاری مشرق ترکمنستان و گذشتن از شهرهای خلاچ، چارجوی و قاباقلی، مسافتی از مرز بین دو کشور ازبکستان و ترکمنستان را تشکیل میدهد و سپس وارد کشور ازبکستان میشود، جنوب و مغرب آن را آبیاری میکند و با گذشتن از قزل رباط، هزاراسپ، اورگَنج و خوجیلی،در این کشور ادامه مسیر میدهد. سپس از نوکوس، مرکز جمهوری خودمختار قراقالپاق، میگذرد و در سطح آبهای آزاد، از جنوب وارد دریای آرال میشود. این رود در انتهای مسیر، دریالیک یا کهنهدریا نامیده میشود.اهمیت جیهون در فرهنگ و ادبیات ایرانی آنجا مشخص میشود که رودکی برای تاثیر بیشتر بر قصد بازگشت امیر سامانی اینگونه سخن میراند که
آب جیحون از نشاط روی دوست-خنگ ما را تا میان آید همی
از محتویات این بیت رودکی اینگونه بر می اید که امیر سامانی از اینکه وارد آب جیهون شود و اسب(خنگ) او تا نیمه در آب فرو رود احساس لذت میکرده است
سیر دریا(سیحون)
-------------------------
سیردریا
یا سیحون دو کلمه به ترتیب ترکی و عربی است که بعد از استیلای اعراب و
ترکان به این رود داده شده است و نام واقعی ان در پارسی باستان یخشه ارتا(بهمعنای مروارید واقعی) بوده است که در زبان پارسی پهلوی به صورت یخشرت در
آمده بود و هنوز در نقشه های جهانی فرم یونانی شده این نام به صورت
یکسارتس اورده میشود.این رود دومین رود پرآبی است که در آسیای میانه است
که بعد از پیوستن به آمو دریا به دریاچه خوارزم (آرال) میریزد.بخش تُرکی
این نام سیر، تا پیش از قرن شانزدهم میلادی در هیچ منبع تاریخی یافت
نشدهاست.این رود دو سرچشمه دارد، یکی کوههای تین شان در قرقیزستان کنونی و
دیگری شرق ازبکستان. این رود در ۲۲۲۰ کیلومتر در غرب و شمال غربی سرچشمه
دارد و پس از گذر از جنوب کشور کنونی قزاقستان به دریاچه خوارزم میرسد.
این رود در گذارش سرتاسر کشتزارهای پنبه را در آسیای مرکزی آبیاری میکند.
سیردریا از کنار شهرهای خجند و قیزیلاوردا و خوقند میگذرد.
سخن پایانی
با شنیدن نام بخارا و سمرقند به خود می اییم که شهر های زیادی خارج از مرز های کنونی ایران وجود دارند اما هنوز ایرانی اند و ایرانی خواهند ماند و بدون شک با وصل آنها به ایرانشهر در آینده نه چندان دور رونق و شکوه زمان هخامنشیان خود را بدست خواهند ما برای تحقق این آرزو به این شهر ها نوید میدهیم که روزی تورا به آغوش گرم ایران بانو خواهیم دید به بخارای سامانیان مژده می دهیم میدهیم که امیران ایرانی به سوی آن روانه میشوند.
ای بخارا! شاد باش و دیر زی-میر زی تو شادمان آید همی
میر ماه است و بخارا آسمان-ماه سوی آسمان آید همی
میر سرو است و بخارا بوستان-سرو سوی بوستان آید همی
آفرین و مدح سود آید همی-گر به گنج اندر زیان آید همی