نژاد ایرانید و برسی آریایی بودن و نبودن آن
=================================================
مختصری در مورد دسته نژادی ایرانید
مهمترین و در عین حال بی ادعا ترین شاخه نژاد اریایی در جهان امروز نژاد ایرانی است که تجزیه طلبان نوین اصرار زیادی بر آریایی نبودن آن دارند و بر طبل امیزش این نژاد با مهاجمان ترک و تازی میکوبند اما طبق شواهد ژنتیکی ثابت شد که ایرانیان نه تنها آریایی خالص هستند بلکه ساکنان اولیه ایران نیز میباشند ما در این پست به طور مختصر و مفید به شاخه ایرانید از زیر شاخه های قفقازی و شباهت ها و تفاوت های ان با شاخه های دیگر این دسته و تفاوت ها و شباهت های انها میپردازیم
=============================
در قرن نوزدهم یعنی درست زمانی که مردم ایران در بدترین شرایط معاشی بودند و اکثرشان با گرسنگی و کمبود اولیه ترین نیاز های انسانی مثل نان دست و پنجه نرم میکردند کتیبه ای در بیستون کشف شد که نام ارزشمند قومی را مطرح میکرد که چه از نظر ضریب هوشی و چه از نظر خلق و منش سر امد نژادهای سفید پوست دیگر بود.پیدا شدن کتیبه داریوش علت شروع بحثی طولانی در اوخر قرن نزدهم و بیستم شد که تمام آریایی نژادان و غیر آریایی ها خود را به آن مربوط میدانستند این نام چیزی جز آریایی نبود که اگر تلفظ انگلیسی این کلمه را جستجو کنیم با کلمه ɛərɪən مواجه میشویم که یکسان بودن کلمه مقدس ایران را با این تلفظ نشان میدهد.
ایران خلاصه عبارت ایریانشهر متشکل از دو کلمه ایریان (ایره ها) و شهر(ستر)به معنی سرزمین است یعنی ایران خلاصه شده عبارت ایرانشهر که به معنی سرزمین ایر ها یا همان اریایی ها میباشد و امروزه ثابت شده است که سرزمین اولیه آریاییان جایی جز ایران کنونی نبوده است و مهاجرت آریایی ها از این سرزمین به سایر نقاط اروپا صورت گرفته است تمام واژه های مورد استفاده برای این نژاد نظیر آریان-آرین-ایریان-آران-اران-آران-ایریش همه و همه مشتقاتی از نام مقدس ایران است آنچه ما از مدارک تاریخی در می یابیم، تصور اینکه سرزمینی به جز فلات ایران را برای آریاییان در نظر بگیریم سخت می سازد. به طور قطع سابقه حضور ایرانیان (آریاییان) در فلات ایران بیش از 10 هزار سال است و ناگفته نماد که نژاد آرمنوئید یکی از شاخه های ایرانید محسوب میشود
با توجه به اینکه سرزمین ایران سرزمین پهناور و دارای چند اب و هوای متضاد و متغییر است بنا بر این ما شاهت پدید آمدن چهره هایی نسبتا متفاوت در ناحیه جنوب نسبت به شما و ناحیه غرب نسبت به شرق آن هستیم اما این تفاوت ها ان قدر چشمگیر نیست که نژاد ایرانید را به شاخه های مختلفی تقسیم کنیم
اما نژاد ایرانید ها تفاوت ها و شباهت های آشکاری با سایر دسته های دیگر تقسیم بندی قفقازی دارند که در زیر به دو مورد از انها میپرازیم
نکته ای که در مورد نژاد ایرانی و شباهت جمجمه ای ان به ژرمن ها باید در نظر قرار گفت این است که همه مردم کنونی آلمان آریایی نیستند و آریایی های ژرمنی با چهره های کاملا ایرانی قابل تشخیص هستند و نباید فراموش کنیم که مردم آلمان فارغ تاثیر شاخه های مختلف سفید پوستان در عرض جغرافیایی متفاوت با ایرانیان نیز قرار دارند و تفاوت ظاهری آنها می تواند به علت شرایط اب و هوایی و عرض جغرافیایی متفاوت باشد
ایرانید ها در کجا ساکنند
============================
سرزمین ایران را نباید با کشور کنونی ایران اشتباه گرفت چون ایران کنونی شامل بخش های کوچکی از ایران واقعیست که توسط رضا شاه از پرشیا به ایران تغییر یافت در حالی که کشور هایی همچون افغانستان و تاجیکستان هم میتوانستند نام کشور خود را ایران بگذارند. ایران واقعی شامل بخش های وسیعی از خاور میانه و آسیای مرکزی بوده است که از شرق به چین - از غرب تا سوریه- از شمال به روسیه و از جنوب تا نواحی جنوبی خلیج فارس ادامه میداشته است در تصویر زیر وسعت تقریبی ایران واقعی را میبینید
اما متاسفانه تنها در زمان پادشان ایرانی چون داریوش هخامنشی-خسرو انوشیروان-خسروپرویز و پادشاهان غیر ایرانی چون تیمور لنگ تمام ایالت های ایران در کنار هم بوده است
و با توجه به سرزمین وسیع ایرانشهر و اب و هوای متفاوت هر نقطه از آن ما شاهد رنگ پوست و رنگ چشمان متفاوت هستیم علارغم اینکه همه آنها ایرانید تبار هستند
در تصاویر زیر چهره بانوان ایرانید تبار ساکن کشور های افغانستان و پاکستان و تاجیکستان را ملاحضه میکنید
دیدگاه نازی ها در باره ایران
=======================
آلمان ها نه دین زرتشتی و نه اوستا(که به تاریخ آریایی ها معروف است) و نه نام کشورشان مانند ایرانیان (سرزمین آریاییان) بود . به هیمن دلیل اگر ایرانیان را بالاتر از خود نمی دانستند هم جایگاه خود می دانستند و احترام آنها نسبت به ایرانی ها از سوی هیتلر و حزب نازی کاملا احساس میشد بخصوص در نامه های بین سیاستمداران المانی و ایرانی اشتراک نژادی ایران و آلمان از سوی سران آلمانی تاکید میشد
نازی ها به نژاد آریایی نگرش بسیار عمیقی داشته اند و پژوهش های علمی بسیاری پیرامون آریاییان انجام داده اند . در میان این پژوهش ها به ایران نگرش ویژه ای شد.تا قبل از مطالعات علمی نازی ها دانشمندان به اشتباه ایران را پاره ای از نژاد سامی و نژاد های گمانیک ( مشکوک ) می دانستند اما پس از روی کار آمدن نازی ها در آلمان و آغاز به کار ویرایش نژاد مردم آلمان هاینریش هیملر در سال 1935 « انجمن بازمانده ی نیاکانی » را بنیاد نهاد که وظیفه ی آن بررسی تبار آریاییان بود . از سویی دیگر ریشارد والتر دار به دستور هاینریش هیملر هیملر بنیادی را با نام « سازمان پایگاه نژاد و جایدهی » را با نام کوتاه « روشا » را بنیاد نهاد که وظیفه ی آن گزینش آزمون ها را برای گزینش نژاد ناب آریایی بود . آن ها بر اندازه گیریی پیشانی ، چهره و گزینش رنگ مو پافشاری داشتند.پس از آن هم سازمان vomi به معنی سازمان پیوند نژاد های آریایی که بخشی آرام در اس اس بود بر روی دیگر نژاد ها پژوهش های بسیاری در نژاد ایرانی انجام دادنند و در پایان در سال 1938 به گونه ای بنیادین ایران در میان قوانین نورنبرگ کشور آریایی اعلام شد و به علت جمجمه یکسان با نوردیک ها هم جایگاه با نژاد نوردیک ها که بالاترین سطح نژادی از دید نازی ها بود دانسته شد . ایران یعنی سرزمین آریاییان و المان که خود آلمان ها به آن دویچ لند می گویند هیچ ارتباط معنایی با آریاییان نداشت پس اینکه ایران به معنی سرزمین آریاییان بود برای آلمان ها بسیار کشنده و جذاب بود تمایل و احترام نازی ها به ایران و ایرانی انقدر عمیق بود که سرار نازی به رسم ایرانیان سبیل خود را بزرگ میکردند و تا چهره هایی شبیه ایرانیان داشته باشند آلفرد روزنبرگ دیدگاه پرداز نامور نازیسم و نویسنده ی نوشتار استوره های سده ی بیستم از ایرانیان و به ویژه زرتشتیان بسیار یاد می کند او ایرانیان را خالص ترین و ناب ترین آریاییان خوانده و زرتشت را ستوده و پیامبر یگانه پرست آریاییان خوانده است او در مورد ایرانیان چنین میگوید ایرانیان اوستایی دارند که در آن پیرامون آریاییان نوشته و مهمترین نوشتار و کهن ترین نوشتار پیرامون آریاییان است . در زمان آلمان نازی ، آلمان پیوند خوبی با ایران داشت . برخی می پندارند که این پیوند به دلیل پایگاه جغرافیایی ایران و پرسمان های سیاسی بوده است اما به نظر نمیرسد اینگونه بوده باشد و تمایل آنها به ایرانیان تنها به دلیل برادری نژادی و تاریخ سراسر غرور و افتخار ایران بوده است.علاقه و توجه هیتلر به تاریخ ایران به حدی بوده است که شکست ایران هخامنشی در جنگهای یونانیان را مشتی دروغ می دانست و شکست کراسوس از سورنا را افتخار اریایی میخواند